مقصود اين است كه «تبيين» و «احتجاج» دو رويكرد متفاوتاند.
در رويكرد تبيينى، پژوهنده به دنبال حلّ مسئله خلافت نيست؛ بلكه مسئله او اين است كه «على كه بود؟ چه بود؟ چه پيامى براى انسانها داشت؟ و...» و البتّه در پايان پژوهش، پاسخ پرسش نخست نيز در فراچنگ او خواهد بود.
روشن است كه براى شناخت على عليه السلام بايد با اوصاف و ويژگيهاى او آشنا شد و ترديدى نيست كه نامها، كنيهها و القاب آن حضرت نشان دهنده اوصاف و ويژگيهاى ايشاناند.
دانشمندان مسلمان از دير باز ـ همان گونه كه رويكرد احتجاجى را در پيش گرفتهاند ـ به جنبه تبيينى نيز نظر داشتهاند و چنين به نظر مىرسد كه عموم كتابهايى كه عالمان شيعى و سنّى تحت عناوين «مناقب» و «فضائل» نوشتهاند، در راه دستيابى به اين مهم بوده است. برخى از اين نويسندگان، بخشى از كتاب خود را به يادكرد نامها و القاب امير مؤمنان، اختصاص دادهاند؛ نامها و القابى كه همگى از زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمّه هدى عليهم السلام نقل شده است؛ براى نمونه: طبرى صغير در «دلائل الإمامة»، ابنشهرآشوب در «المناقب»، امين الاسلام طبرسى در «إعلام الورى» و ابن ابىالفتح اربلى در «كشف الغمّة».
در اين ميان، تلاش مرحوم آيت اللّه مرعشى نجفى، در چهارمين مجلّد «ملحقات إحقاق الحقّ» جايگاه ويژهاى دارد. ايشان با تحقيقى دامنهدار در آثار نويسندگان اهل تسنّن، بيش از دويست نام و لقب براى حضرت على عليه السلام ياد مىكند كه همه، بر اساس سخنان نبى اكرم صلى الله عليه و آله است.
بارى، آنچه در ادامه خواهد آمد، بخشى است از كوششى ناچيز در همين راستا كه به جز شرح نهجالبلاغه ابنابىالحديد، با استفاده از آثار و مؤلّفات شيعه، فراهم آمده است. اميدواريم اين گردآورى در آينده، تكميل شود و شمار افزونترى از نامها و القاب امير مؤمنان عليه السلام را به دست دهد.
يادآورى مىكنيم با توجّه بدانكه اين نامها عموما عين عبارات و گاه بر گرفته از احاديث معصوماناند، پندار و گمان مبالغه و زيادهگويى در آنها منتفى است. نيز