اينان در پى مىآيد.
2ـ 1) طبرى
متّقى هندى از طبرى نقل مىكند كه او حديث را صحيح دانسته است. (65: ج 15، ص 113)
در تأييد اين نسبت، چند نكته قابل ذكر است:
1. طبرى گزارش حديث يوم الدار را به طور كامل، در تاريخ خود آورده است؛ بدون اينكه به سند آن خدشه آورد. ابناثير در كتاب الكامل نيز در پى او گام نهاده است.
2. طبرى در تفسير خود نيز حديث را آورده است؛ بدون اينكه اشكالى در سند آن بيابد. از اينرو، برخى از كلمات آن را اِسقاط كرده، زيرا ولايت امام اميرالمؤمنين عليه السلام را نمىپسنديده است. اگر آنان مجالى براى اشكال در صحّت حديث مىيافتند، تن به اين تحريف نمىدادند. ابنكثير نيز در كتاب البدايه و النهايه چنين كرده است.
3. آنان با وجود اين تحريفها، بخش آخر حديث را آوردهاند كه آن تحريف را مىنماياند؛ يعنى جمله «اسمعوا له و أطيعوا». نيز كلام حاضران در مجلس كه خطاب به ابوطالب ـ به حالت استهزاءـ گفتند: پيامبر به تو امر كرد كه گوش به فرمان و پيرو پسرت باشى.
2ـ2) ابوجعفر اسكافى
ابنابىالحديد از اسكافى معتزلى، نقل مىكند كه در ضمن ردّ خود بر جاحظ گفته است: «در خبر صحيح روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدر آغاز دعوت، از على عليه السلام خواست كه غذايى فراهم آورد.» (1: ج 13، ص 244 نقل از اسكافى)