معرفت فطرى در احاديث ـ بررسى آراى دانشمندان - صفحه 10

انسانهايى مى‏شوند كه از همان اوّل زندگى، هيچ ارتباطى با پيامبر و معلّم و مربّى الاهى نداشته‏اند و در نتيجه، از خداى خويش غافل شده و او را به كلّى فراموش كرده‏اند. روشن است كه اگر خداوند بخواهد آنان را به سبب اعمالشان مجازات كند، لازم است معلّمانى براى ايشان بفرستد تا آنان را از غفلت و فراموشى بيرون آورند و وظايف بندگى را برايشان بيان كنند. ۱
امّا گاهى غفلت و فراموشى به اين صورت رخ نمى‏دهد؛ بلكه انسان مؤمن و متديّن‏ـ كه هميشه به عبادت خداى سبحانه مشغول بوده است‏ـ در اثر قرار گرفتن در ميان كفّار و مشركان و وسوسه‏هاى شياطين انسى و جنّى، عبادت و بندگى خداى تعالى را به بندگى و عبادت و اطاعت خلق خدا تبديل مى‏كند. در اين صورت، اگر چه فطرت چنين انسانى اثاره و هويدا شده و او هم در مسير بندگى قرار گرفته است، ولى شياطين او را از راه بندگى خدا منحرف كرده و از عبادت خداى سبحانه بازداشته‏اند و در نتيجه، وى در مسير كفر و شرك قرار گرفته است. خداى تعالى براى اين اشخاص نيز پيامبرانش را پى در پى، مى‏فرستد تا پيمانى را كه با خدا بسته‏اند ۲ به آنان گوشزد كنند و از ايشان بخواهند كه بر آن پيمان استوار و بدان وفادار باشند. پيامبران همچنين نعمت معرفت خدا راـ كه آدميان به فراموشى سپرده‏اندـ به ياد آنان مى‏آورند تا با ياد خدا به عبادت و بندگى او سر بسپارند. ۳
پس اين خطبه شريف هم دلالت دارد كه آنچه پيامبران از خلق مى‏خواهند، همان است كه خداوند آنان را بدان مفطور كرده است و آن جز توحيد و معرفت و تسليم و بندگى و سرسپردگى به درگاه خداى واحد خالق متعال چيزى نيست.

حديث دوم: امام صادق عليه ‏السلام فرمود:

مَا مِنْ مَوْلُودٍ يُولَدُ إِلَّا عَلَى الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اللَّذَانِ يُهَوِّدَانِهِ وَ يُنَصِّرَانِهِ وَ يُمَجِّسَانِهِ. (۱۱: ج ۲، ص ۴۹؛ ۱۲: ج ۲، ص ۳۷۶)

1.آيه شريفه «كان الناس أمّة واحدة» به اين بيان نظر دارد.

2.آن پيمان اين است كه انسانها تنها خدا را بندگى كنند و به او شرك نورزند و تسليم محض وى باشند.

3.خطبه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز گوياى همين مطلب است.

صفحه از 42