معرفت فطرى در احاديث ـ بررسى آراى دانشمندان - صفحه 12

شرايع مختلف، همه بشر را به بندگى خداى واحد ازلى دعوت كرده و از اطاعت و بندگى بندگان بر حذر داشته‏اند.

حديث سوم: امام رضا عليه ‏السلام مى‏فرمايد:

بِالْعُقُولِ تُعْتَقَدُ مَعْرِفَتُهُ وَ بِالْفِطْرَةِ تَثْبُتُ حُجَّتُه. (۱۰: ص ۳۵؛ ۱۳: ج ۲، ص ۱۳۶؛ ۱۵: ج ۲، ص ۱۷۵) به عقلهامعرفتش بسته مى‏شود (شكل مى‏گيرد) وبافطرت، حجّتش بر خلق، ثابت مى‏شود.
امام رضا عليه ‏السلام در اين حديث شريف،نقش عقل وفطرت رادر معرفت خداوند سبحانه بيان داشته وتصريح‏كرده است‏كه عقد قلبى معرفت خداوندبه توسّط عقل صورت مى‏گيرد و با فطرت، حجّت او بر خلق تمام مى‏شود. از متون دينى، به روشنى و صراحت، استفاده مى‏شود كه عقل مهم‏ترين بلكه يگانه حجّت خداوند حكيم بر خلق است؛ ولى در اين حديث شريف، امام رضا عليه ‏السلام با وجود اينكه عقل را مورد نظر و توجّه قرار داده است، امّا فطرت را به عنوان حجّت الاهى معرّفى كرده است. پس خود اين دلالت دارد كه اگر خداوند سبحانه نفس خويش را به انسان معرّفى و او را مفطور به معرفت خويش نمى‏كرد، عقل هم در اين جهت، كفايت نمى‏كرد و انسان با نور عقل خويش به معرفت خداى تعالى راه نمى‏يافت و با وجود معرفت فطرى (يعنى تعريف خداوند نفس خويش را به بندگان) است كه عقلْ انسان را به پيروى از فرمانهاى او موظّف مى‏كند و تسليم، خضوع و خشوع و بندگى در مقابل او را بر انسان لازم و واجب مى‏شمارد. پس اگر خداوند سبحانه خود را بر انسان معرّفى نمى‏كرد، هيچ گاه خداشناسى براى او به‏وجود نمى‏آمد و حال كه چنين تعريفى صورت گرفته است، آنچه بر عهده خدا بود، فعليّت پيدا كرده و بر انسان است كه وظيفه عقلى خويش راـ كه تسليم و پذيرش و عقد قلبى بر مولويّت و صاحب نعمت بودن اوست‏ـ بگزارد و به شكر و قدردانى از نعمتهاى او بپردازد و بندگى او را بر عهده گيرد و بر اين امر استوار و ثابت بماند.

حديث چهارم: امام صادق عليه ‏السلام در معناى «قُلْ هُوَ اللّه‏ُ أحَدٌ» فرمود:

صفحه از 42