معرفت فطرى در احاديث ـ بررسى آراى دانشمندان - صفحه 14

الْفِطْرَة. (12: ج 1، ص 247؛ 4: ج 1، ص 451؛ 5: ص 149؛ 11: ج 1، ص 205) بى‏گمان، بهترين چيزى كه توسّل‏كنندگان با آن به خداى‏ـ سبحانه و تعالى‏ـ توسّل مى‏كنند، ايمان به وى و رسولش و جهاد در راه اوـ كه قلّه رفيع اسلام است‏ـ و كلمه اخلاص‏ـ كه همان فطرت است‏ـ مى‏باشد.
مضمون اين حديث شريف با مضمون برخى احاديثى كه در گفتار قبل در تفسير آيه «فِطْرَةَ اللّه‏ الَّتي...» (روم (30)30) نقل شد،موافق است.درآن احاديث «فطرة اللّه‏» به توحيد تفسير شده بود. در اين حديث هم كلمه اخلاص‏ـ كه همان كلمه توحيد است‏ـ از فطرت دانسته شده است و همان‏طور كه گفتيم، توحيد خداوند سبحانه از معرفت او قابل تفكيك نيست؛ چرا كه شناخت خداى واقعى حقيقى‏ـ كه همه انسانها مفطور به معرفتش هستندـ به تعريف خود او، امرى جدا از توحيدش نيست. زيرا روشن است كه بر اساس معرفت فطرى، همه انسانها خداى تعالى را به تعريف او شناخته‏اند؛ نه اينكه ابتدا با عقول خويش وجود خداى سبحانه را اثبات كرده، سپس به اثبات توحيدش بپردازند. به همين جهت است كه توحيد خداوند سبحانه همچون معرفت او، امرى است كه همه زبانها به آن اجتماع و اتّفاق دارند.

حديث ششم: امام حسين عليه ‏السلام فرمود:

نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا عَلَى الْفِطْرَةِ الّتي بَعَثَ اللّه‏ُ عَلَيْها مُحَمَّداً صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم. (۱۶: ص ۱۹۸) ماو شيعيانمان برفطرتى هستيم‏كه خداوند محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمرابرآن مبعوث كرده است.
همان‏طور كه پيشتر ذكر گرديد، بعثت پيامبران‏ـ صلوات اللّه‏ عليهم‏ـ براى يادآورى و توجّه دادن خلق به خداوند سبحانه و طلب اداى پيمان فطرى و وفادارى به آن است. و روشن است كه در ميان امّت پيامبر اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمتنها گروهى كه به اين پيمان وفادار و بر آن استوار مانده‏اند، امامان اهل بيت عليهم ‏السلام و شيعيانشان‏اند و گروه‏هاى ديگر هيچ‏كدام اعتقادات و اعمال خويش را بر اساس معرفت و توحيد فطرى پى‏ريزى نكرده، بلكه از آن منحرف گشته‏اند. زيرا مسير توحيد و معرفت فطرى، ولايت را تنها از آن خدا مى‏داند و گوياى آن است كه در قبال خداوند سبحانه هيچ كسى بر ديگرى ولايتى ندارد و از آنجا كه ولايت امامان شيعه از ناحيه

صفحه از 42