معرفت فطرى در احاديث ـ بررسى آراى دانشمندان - صفحه 38

بر مى‏دارند و به سوى كمال مطلق و براى رسيدن به آن در حركت‏اند و همان‏طور كه ايشان هم تصريح كرده‏اند، حقيقت عرفان هم بر اين مطلب اسرار دارد و از نظر عارفان، همه به سوى خداوند سبحانه در حركت‏اند؛ ولى چنان‏كه گفتيم، آنان كه در مسير قرب خدا قرار مى‏گيرند و از بندگى شيطان دورى مى‏جويند، خيلى اندك‏اند.

4ـ 13) آيت اللّه‏ صافى گلپايگانى

ايشان در مقاله‏اى كه در آن به داورى ميان اختلافات مرحوم صدوق و شيخ مفيد پرداخته، براى آيات و احاديث فطرت، سه وجه بيان كرده است. وجه اوّل‏ـ كه به نظر ايشان مختار صدوق نيز همان است‏ـ عبارت است از:
فطرت انسان را خدا، پاك و مقتضى اقرار به توحيد و عقايد حقّه و حبّ حق و خير و تصديق حسن عدل و قبح ظلم و تنفّر از باطل و شرّ، قرار داده است؛ كه اگر جريانهاى مخالف، مثل سوء تربيت، حجاب اين فطرت نشوند، خود به خود هم كه باشد، به سوى خدا هدايت مى‏شود و اقرار به وجود صانع مى‏نمايد و همچنين ساير عقايد حقّه را وقتى به او عرضه بدارند، مى‏پذيرد. (27: ج 53، ص 29)
چنان‏كه ذكر كرديم، شيخ صدوق معتقد است كه فطرت انسانى، خود به خود، در هدايت بشر كفايت نمى‏كند و بدون آمدن پيامبران و رسولان الاهى، انسان خود به خود، به سوى خداى سبحانه هدايت نمى‏شود. همچنين يادآورى كرديم كه از آيات و روايات باب فطرت نيز همين مطلب استفاده مى‏شود. امّا آنچه در اين عبارت ديده مى‏شود، ظاهراً به خلاف آن دلالت مى‏كند؛ زيرا تصريح دارد كه اگر جريانهاى مخالف حجاب اين فطرت نشوند، خود به خود هم كه باشد، آدمى به سوى خدا هدايت مى‏شود و به وجود صانع، اقرار مى‏كند؛ درحالى كه مرحوم صدوق، به صراحت، اين سخن را رد مى‏كند و معتقد است كه فطرت بدون تعاليم و تربيتهاى پيامبران، انسان را در مسير خدا قرار نمى‏دهد و حجّت را بر خلق تمام نمى‏كند. در نظر شيخ صدوق، فطرت حجّت خداست؛ امّا در صورتى كه تذكارات و تعاليم پيامبران به آن ضميمه شوند. امّا تصديق حسن عدل و قبح ظلم و تنفّر از

صفحه از 42