232 و 233؛ الطرائف / 111؛ بحارالانوار 28 / 26ـ 36؛ تعليقات احقاق الحق 2 / 295ـ 296؛ مقالهى سيّد جعفر مرتضى در سال پنجم مجلهى الهادى؛ كتاب سيرى در صحيحين (فارسى) 1 / 333.
خلاصهى مضمون اين احاديث، آن است كه پيامبر مىفرمايد:
من در روز قيامت، جمعى از اصحاب خود را مىبينم كه وضع ناخوشايندى دارند. مىگويم: خدايا! اينان اصحاب من بودند. به من پاسخ داده مىشود كه اينان به گذشتهى (كفر و جاهليّت) خود برگشتند. ۱
به اين روايات بايد گروهى ديگر از روايات را افزود كه مىرساند جنگ با على عليه السلام جنگ با رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلمو صلح با اميرالمؤمنين، صلح با پيامبر است. بديهى است كه جنگ با رسول خدا كفر است. پيامبر نيز به حضرت على عليه السلام امر فرموده بود كه با دشمنان خود (ناكثين و قاسطين و مارقين) بجنگد.
نيز گروهى از روايات را بايد افزود كه حبّ اميرالمؤمنين عليه السلام را ايمان و دشمنى با او را كفر و نفاق مىداند. هر كسى كه از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام دور شود، از خدا و رسولش دور شده است و خداوند براى غضب حضرتش غضب مىكند. بنگريد: تعليقات احقاق الحق 6 / 59 تا 78، 395 تا 400 و 552؛ همان كتاب 7 / 189 تا 256.
2ـ 7ـ 7) بطلان اين سخن كه مصداق آيهى «فسوف يأتي اللّه بقوم يحبّهم و يحبّونه....» را خليفهى اوّل بدانيم، از بديهيّات است. بديهى است كه ابوبكر در هيچ جنگى شجاعت نشان نداد و در راه خدا جراحتى نديد و هميشه از جنگها مىگريخت. چگونه چنين كسى را مصداق محبّ خداى سبحانه و مجاهد در راه خدا بدانيم؟ عدول از اميرالمؤمنين عليه السلام ـ با اينكه اوصاف يادشده در آيه را دارا بودـ چه معنايى جز تعصّب و انحراف از حق دارد؟
به اين مطالب بايد افزود كه نزول اين آيه در مورد جنگ اميرالمؤمنين عليه السلام با
1.مؤلّف بزرگوار، در اينجا نصّ ۱۶ حديث را به اين مضمون، به نقل از صحيح بخارى و مسلم آورده، كه براى پرهيز از طولانى شدن مقاله، به نقل خلاصهى مضمون آنها اكتفا شد. (مترجم)