مىداند كه ولايت تامّهى تكوينى و تشريعى از آن خداى سبحان است. و عقيده به چنين ولايتى براى پيامبر و اولىالأمرـ به جعل خداوند و امر الاهىـ عين توحيد است كه چه بسا انكار آن، شرك يا كفر باشد.
علّامه مجلسى مىنويسد:
كلمهى «الّذين آمنوا» در آيهى 55 مائده، خاصّ است نه عامّ كه تمام مؤمنان را در برگيرد. توضيح اين كه خداوند تعالى، حكم به ولايت را اختصاص داده به مؤمنانى كه دو ويژگى داشته باشند: اقامهى نماز و زكاتدادن در حال ركوع. روشن است كه اين ويژگىها، تمام مؤمنان را در برنمىگيرد. كسى را نرسد كه بگويد: مراد از عبارت «و هم راكعون» شيوه و عادت مؤمنان است، و «حال» براى زكات دادن نيست، زيرا ركوع در عبارت «يقيمون الصّلاة» داخل است. پس اگر بر حاليّت حمل نشود، تكرار پيش مىآيد... امّا اگر ركوع بر غير حقيقت شرعيّه، يعنى حمل بر خضوع (معناى لغوى ركوع) بدون انگيزهى ركوع شرعى حمل شود، اين حمل، هيچ انگيزهاى جز تعصّب ندارد. ۱
شيخ طوسى نيز در كتاب تلخيص الشافى همينگونه سخن گفته، پس از آن كه ولىّ را بر حسب لغت به معناى اصلى آن (صاحب تدبير امور و اقدام به آن) آورده و وجوب پيروى او را اثبات كرده است.
شيخ طوسى مىافزايد:
دلايلى هست بر اين كه مراد از كلمهى «ولىّ» در آيه، همان معناى امامت است كه بيان كرديم؛ زيرا اين آيه در مرحلهى اوّل مىرساند كه مراد از «الّذين آمنوا» تمام مؤمنان نيست، بلكه برخى از مؤمنان است؛ يعنى كسى يا كسانى كه صفت مخصوص (زكات دادن در حال ركوع) داشته باشند. خداوند، فرد صاحب ولايت بعد از خدا و رسول را علاوه بر ايمان، به اينگونهى خاصّ زكاتدادن وصف كرده است. پس بايد هر دو ويژگى در او موجود باشد. مىدانيم كه صفت دوم فرد مؤمن صاحب مقام ولايتـ يعنى زكاتدادن در حال ركوعـ در تمام افراد مؤمن وجود ندارد. مخالفان ما، بسيار كوشيدهاند كه كسانى غير از اميرالمؤمنين على عليه السلام را در اين كار، شريك بدانند. و اين خود، تأييدى است بر