12 / 375؛ كنزالعمّال 5 / 428؛ الميزان 5 / 424ـ 428 و 415ـ 421؛ بحارالانوار 36 / 32ـ 34؛ فضايل الخمسه 1 / 282.
2ـ 4ـ 2) علّامه طباطبايى گويد:
اين سوره در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدر حجّهالوداع، نازل شده است؛ امّا مسلم است كه تمام آيات آن يكجا فرود نيامدهاند. در ميان آن، آياتى است كه بدون شبهه، قبل از آن فرود آمده و مضامين آن آيات و نيز روايات اسباب النزول بر اين مدّعا گواهى مىدهد. پس تنها به دليل آن كه اين آيه قبل يا بعد از آيهى خاصّى است، نمىتوان بر وحدت سياق دليل آورد. پارهاى از نسبتها ميان آيهاى و آيهاى ديگر نيز دليل نمىشود كه آن دو، با هم نازل شده يا وحدت سياق داشته باشند. ۱
در نتيجه: قرار گرفتن اين آيه در ميان آيات مرتبط با موالات يهود و نصارى، دليل بر اتّحاد سياق نيست. پس نه وحدت سياق در ميان است و نه قرينهاى كه لفظ را از معناى آن برگرداند.
2ـ 4ـ 3) علّامه طباطبايى مىگويد:
آيات پيشين يعنى: «يا أيّها الّذين آمنوا لاتتّخذوا اليهود و النصارى أولياء...» از ولايت يهود و نصارى باز مىدارد و منافقان را و كسانى را كه در دل بيمارى دارند، از شتابورزى در توجّه به آنها سرزنش مىكند. اين آيات، بدون توجيه خطاب به يهود و نصارى است، برخلاف آيات بعدى كه از ولايت و سخن گفتن با آنها بازداشته، سپس آنها را به نفاق و فسقى كه دارند، سرزنش مىكند. پس سياق مختلف است. ۲
2ـ 4ـ 4) گفتيم كه ولايت ـ چه در آيات پيشين و چه در آيات بعدى و چه در اين آيهـ يك معناى اصلى دارد و آن اين است كه: كسى، ديگرى را در امرى سرپرست خود بداند. پس معناى آيات، نهى است از اين كه تدبير امور و اصلاح اجتماع و تصرّف در اموال و جانها و فرهنگ و انديشههاى خود را به دست دشمنان خود (يهود و نصارى) بسپرند، آنگاه در مورد امر و نهى و تدبير، از آنها