آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 111

اطاعت كنند، امور خود را به آن‏ها تفويض كنند، به سخن آن‏ها گوش سپارند، با آن‏ها مشاوره و دوستى و همكارى كنند و....
سپس خداوند مى‏فرمايد: مدبّر امور شما و كسى كه بايد امور را به او تفويض كنيد و پيرو امر و نهى او باشيد، خداى سبحانه است، آن‏گاه به اذن و امر و تشريع او پيامبرش، سپس مؤمنانى كه در اين آيه‏ى شريفه وصف آن‏ها آمده است. هيچ چيز در اين‏جا، برخلاف سياق نيست تا بتوان بر اين استدلال اشكال گرفت و اين بدون ترديد، روشن است.
2ـ 4ـ 5) به گفته‏ى علاّمه طباطبايى، ذوق سليم نمى‏پذيرد كه فقط پيامبر خدا را ياور مؤمنان بدانيم، كه بگوييم مؤمنان، اصحاب دين و شريعت‏اند، و فقط پيامبر، ياور آن‏هاست. ۱
2ـ 4ـ 6) اگر بپذيريم كه سياق آيات با معناى ولايت تصرّف و تدبير، مخالفت دارد، اين آيه و سياق، قرينه‏اى در قرآن كريم است، در آن صورت مى‏گوييم: سياق، در صورتى افاده‏ى معنى مى‏كند كه با قرينه‏اى قوى‏تر از آن معارضه نداشته باشد. امّا وقتى به نصّ متواتر از طريق فريقين ثابت مى‏شود كه آيه در مورد حضرت على عليه ‏السلام نازل شده، سياق دلالت خود را از دست مى‏دهد و دلالت آن حجّت نيست و نمى‏توان به قرينه‏ى سياق، از نصوص قطعى روى گردانيد.

2ـ 5) پرسش پنجم

فرض كنيم كه آيه بر ولايت اميرالمؤمنين على عليه ‏السلام دلالت مى‏كند؛ امّا در زمان نزول آيه، حضرتش به ولايت دست نيافت؛ چرا كه در زمان حيات رسول مكرّم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم، تصرّف او در ميان امّت نافذ نبود. پس چاره‏اى نداريم مگر اين كه بگوييم: معناى آيه اين است كه حضرتش بعد از اين به ولايت خواهد رسيد.
بعضى‏ـ از جمله فخر رازى‏ـ اين ولايت را به دوره‏ى بعد از خليفه‏ى سوم حمل كرده‏اند.

1.همان.

صفحه از 124