آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 116

جهات و نادانى در جهات ديگر است.
اين است وضعيّت كلام انسان، كه بر اساس علمى است كه بدان دست مى‏يابد. امّا كلام خداى سبحانه را بايد از چنين نقيصه‏اى منزّه دانست. خداى تعالى بر تمام امور، احاطه‏ى علمى كامل دارد و خود در مورد قرآن فرمود: «إنّه لقول فصل و ما هو بالهزل» . ۱ اين، از وجوهى است كه سبب مى‏شود كلام خداى تعالى را ـ در جايى كه ظاهرش مطلق است و قرينه و قيد و شرطى نداردـ مطلق بدانيم. مثلاً مى‏فرمايد: «يحبّهم» يعنى اين‏كه خداوند در هيچ امرى ـ كوچك يا بزرگ‏ـ آن‏ها را دشمن نمى‏دارد. يا مى‏فرمايد: «أذلّة على المؤمنين» يعنى در برابر ايمانشان و در تمام حالات آن‏ها فروتن هستند (و اين انطباق تامّ و تمام بر عصمت دارد).
و امّا آيه‏ى «من يرتدّ منكم عن دينه» ، مراد از آن، ارتداد و بازگشت از دين است. و به حكم سياق، بازگشت از دين، همان موالات كافران است.
در عبارت «فسوف يأتي اللّه‏» اتيان را به نفس خود نسبت داده تا يارى خود را براى دينش استوار سازد. اين عبارت مى‏رساند كه ياور دين، خداى تعالى است، پس به يارى ديگران نياز ندارد.
در عبارت «يحبّهم و يحبّونه» مهم اين است كه محبّت، مطلق است و به ذات تعلّق دارد، بدون اين‏كه به وصفى يا قيدى ديگر، مقيّد شود. محبّت مؤمنان نسبت به خدا، لازمه‏ى اين نكته است كه خداى خود را بر هر چيز ترجيح مى‏دهند، گرچه آن‏ها به نوعى به خاطر تداوم نسل، به انسان تعلّق دارند، مانند مال، جاه، قبيله و غير آن.
مؤمنان با هيچ‏يك از دشمنان خداى سبحانه پيمان ولايت نمى‏بندند. پس اگر ولايت كسى را بپذيرند، آن شخص از اولياى خداست و به جهت ولايت خدا، به ولايت او گردن نهاده‏اند.
از سوى ديگر، محبّت خداى تعالى به آن‏ها، لازمه‏ى برائت آن‏ها از هر ظلمى و طهارت آن‏ها از هر آلودگى معنوى‏ـ كفر يا فسق‏ـ به عصمت يا مغفرت الاهى است؛ چرا كه تمام ستم‏ها و گناهان را خداوند، ناخوش مى‏دارد، كه فرمود: «و اللّه‏ُ لايحبّ الظّالمين»۲«و اللّه‏ لا يحبّ المفسدين»۳ و آيات ديگر به اين

1.طارق (۸۶)/ ۱۳ ـ ۱۴.

2.آل‏عمران (۳) / ۱۴۰.

3.مائده (۵) / ۶۴.

صفحه از 124