شما... به من خبر بده كه چگونه خاندان پيامبر را از اين مسند دور كرديد، با آن كه آنان سزاوارترينِ مردمان نسبت به آن مقام بودند؛ چرا كه خداى عزّوجلّ (در انفال (8)/ 75) مىفرمايد: «و أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض في كتاب اللّه.»۱
از عبارتهاى طبرى و ديگر مورّخان نيز همين مطلب برمىآيد كه آنان، از شهادتين و نماز و زكات برنگشته بودند، بلكه در صلاحيّت خليفه ترديد داشتند. به علاوه ـ اگر كلام فخر را بپذيريمـ ابوبكر نسبت به مرتدّان، از جنگجويان نبود تا اين كه آيهى كريمه شامل حال او شود، بلكه جنگجويان، لشكر رسول اللّه صلى الله عليه و آله وسلمبودند، كه وجود ابوبكر در آن جنگ مانند عدم بود.
همچنين مىتوان گفت كه در آيه، تصريحى نيست به اين مطلب كه آنان با ابزار شمشير در صحنهى پيكار مىجنگند. تمام آنچه آيه مىگويد، آن است كه دين، نيازى به آن گروه ندارد، بلكه خداى سبحانه مقدّر مىسازد كه گروههايى بياورد كه شأن آنها اين است كه خدا را دوست دارند، خدايشان نيز دوست مىدارد، بر كافران سختگير و با مؤمنان نرمخويند، در راه خدا جهاد مىكنند: يا توسّط شمشير، هرگاه جنگيدن را به صلاح دين بدانند، يا به گفتوگوى نيكو، اگر صلاح را در آن بدانند.
2ـ 7ـ 5) رازى گفته كه نام مرتدّ بر كسى اطلاق مىشود كه شريعت اسلام را ترك كند، در حالى كه گروهى كه با على[ عليه السلام ] جنگيدند، در ظاهر چنين نبودند و كسى را نرسد كه بگويد كه حضرتش با آنها جنگيد، از آنرو كه آنان از اسلام خارج شدند و على] عليه السلام ] نيز آنها را مرتدّ ندانست.
در جواب مىگوييم: به عقيدهى اماميّه، سه گروه ناكثين و قاسطين و مارقين (اصحاب جمل و صفيّن و نهروان) به دليل انكار ولايت، مرتدّ بودند. دانشمند بزرگ شيعه، شيخ مفيد گويد:
اجماع شيعه بر آن است كه كسانى كه با اميرالمؤمنين عليه السلام جنگيدند، كافرند؛ امّا