آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 96

339 و 3 / 502 تا 511؛ بحارالانوار 35 / 183 تا 206 (از طريق فريقين) ؛ تفسير طبرى 6 / 186 (ذيل آيه)؛ تفسير نيشابورى در هامش تفسير طبرى 6 / 162ـ 172؛ نورالثّقلين 1/ 643ـ 647 (ذيل آيه)؛ الطرائف / 47؛ تفسير فخر رازى 12 / 25 به بعد؛ الشافى (چاپ سنگى) / 122 تا 129؛ تلخيص الشافى 2 / 10ـ 45؛ الميزان 6 / 14ـ 24؛ المراجعات / 178.
1ـ 2) مراد از ولايتى كه در اين آيه براى خداى تعالى ثابت مى‏شود، همان است كه در قرآن كريم وارد شده است؛ يعنى ولايت خداى سبحان بر بندگان، كه در آيه‏ى شريفه آمده است:
اللّه‏ وليّ الَّذينَ آمنوا يُخرجُهم مِن الظّلماتِ إلى النّور.۱
و همين‏گونه ديگر آياتى كه ولايت حقّ متعال را بر بندگان نشان مى‏دهد. اين آيات بدان معناست كه امر و خلق و حكم در هر مورد، مخصوص خداوند است. آيه‏ى شريفه اين حق را براى خداى سبحان، و سپس براى پيامبرش استوار داشته است. پس پيامبر ولايت بر مردم دارد، به همان معنى كه خداى تعالى ولايت دارد. يعنى: وجوب اطاعت و حرمت مخالفت؛ چنان كه آيات كريمه اين موارد را نشان مى‏دهد؛ مانند آيه‏ى: «أطيعوا اللّه‏ و أطيعوا الرّسول»۲ يا: «أطيعوا اللّه‏ و الرّسول»۳ . سپس خداوند، مؤمنانى را كه واجد اين ويژگى‏ها باشند، صاحب اين ولايت معرّفى مى‏كند.
از اين‏جا، به اجمال روشن مى‏شود كه برخى از مؤمنان نيز ولايت دارند و اطاعتشان واجب است. و مراد از ولايت در اين‏جا چيزى نيست جز آن‏چه ياد شد. اين مطلب، براى كسى كه انصاف دهد و تعصّب را كنار نهد، كاملاً روشن است، خصوصا از آن رو كه كلمه‏ى «ولىّ» در آيه‏ى اصلى مورد بحث ما، تكرار نشده است؛ لذا بر خدا و رسول و مؤمنان به يك درجه حمل مى‏شود. يعنى سياق آيه مى‏رساند كه مراد از آن‏ها واحد است.

1.بقره (۲)/ ۲۵۷.

2.نساء (۴) / ۵۹.

3.آل‏عمران (۳) / ۱۳۲.

صفحه از 124