آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 97

1ـ3) كلمه‏ى ولىّ در لغت (به قطع‏نظر از قرائن) آشكارا به همين معنى است. عباراتى مانند «ولىّ الميّت»، «ولىّ الطفل»، «ولىّ المرأة»، يعنى كسى كه تدبير امور ميّت و كودك يا امور ازدواج زن را به عهده داشته باشد. خاندان مقتول را «ولىّ دم» مى‏شناسند؛ از آن‏رو كه مى‏توانند بين قصاص و عفو، انتخاب كنند. پادشاه را «ولىّ امر رعيّت» مى‏شناسند، چنان كه كميت گويد:



و نِعمَ وليّ الأمر بعد وليّهو منتجع التّقوى و نعم المؤدّب

كه مراد از آن، ولىّ امر است و كسى كه به تدبير آن اقدام مى‏كند.
مبرّد در «الكامل» گويد: تأويل ولىّ كسى است كه «اولى» ـ يعنى سزاوارترين‏ـ باشد و «مولى» مانند آن است. به طور كلّى، هر كس كه والى براى امرى باشد و به تدبير آن اهتمام ورزد، در عرف لغت، به عنوان «ولىّ آن» و «اولى به آن» وصف مى‏شود. ۱
راغب در مفردات، تذكّر مى‏دهد كه معناى ولىّ، نزديكى است، از جهت مكان، نسبت، دين، صداقت، نصرت و اعتقاد. آن‏گاه مى‏نويسد: ولايت يعنى نصرت و تولّى و سرپرستى امر. و گفته‏اند: ولايت (به كسر) و ولايت (به فتح) يكى است و حقيقت آن، سرپرستى امر است. ولىّ و مولى در اين معنى به كار مى‏روند. ۲
تدبّر در موارد كاربرد كلمه در قرآن كريم، مطالب يادشده را مى‏رساند. از اين‏رو، كاربرد فراوان در همراهى با نظير خود دارد، بلكه براى كسى كه تعصّب را رها كند و تدبّر كند، روشن مى‏شود كه كسى كه امر ديگرى را سرپرستى كند، ولىّ آن است. از اين‏رو مصداق‏هاى فراوان دارد، مانند: محبّ (دوستدار)، ناصر (ياور)، صهر (داماد). ولىّ بر تمام اين معانى اطلاق شده است، زيرا هر يك از اين موارد، مربوط به امرى از توليت امور اين شخص است‏ـ به شكل خاصّ يا عامّ ـ نه اين كه معانى مشترك به اشتراك لفظى باشند. پس ولايت بر يك نفر، مشخّص مى‏شود، اعم از اين كه به نحو تامّ باشد يا اين كه از جهتى ناقص باشد. مثلاً وقتى شخصى

1.بنگريد به: مجمع البيان ۳ / ۳۲۳ و بحار الانوار ۳۷ / ۲۳۸.

2.مفردات راغب، مادّه‏ى (و ل ى).

صفحه از 124