آيه‏ ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - صفحه 98

ديگرى را يارى رساند، نصرت او را عهده‏دار شده است. همين‏گونه كسى كه دامادى ديگرى يا محبّت او را عهده دار شود. در آن دو مورد نيز توليت امور جداگانه هست وگرنه به مجرّد حبّ و صهر و نصرت، نمى‏توان كسى را ولىّ دانست تا اين كه بتوان اين كلمات را به جاى «ولىّ» به كار برد.
به راستى كه اگر ولايت اميرالمؤمنين علىّ‏بن‏ابى‏طالب عليه ‏السلام در ميان نبود، لفظ ولى و مولى فقط بر معناى حقيقى عمل حمل مى‏شد، همان معنا كه ياد كرديم، نه معانى دور يا مصاديق كمياب، يا مَجازهايى كه لفظ را نمى‏توان بر آن حمل كرد، مگر بعد از اين كه امكان حمل آن بر معنى حقيقى نباشد.
1ـ 4) صاحب تفسير المنار، در موارد زيادى از تفسير آيات، كلمه‏ى ولىّ و مولى را همان‏گونه كه گفتيم، تفسير كرده است، يعنى متولّى امر. به عنوان نمونه، يك مورد نقل مى‏شود:
وى در تفسير آيه‏ى «اللّه‏ وليّ الَّذين آمنوا...»۱ گويد:
بسيارى از مفسّران در معنى آيه عقيده دارند كه خداى تعالى متولّى امور مؤمنان است، كه آن‏ها را براى خروج از ظلمت‏ها توفيق مى‏دهد و به محض قدرت، آن‏ها را به هدايت مى‏كشاند، همان‏گونه كه طاغوت‏ها كافران را به گمراهى مى‏كشانند....
اين تفسير عوام است كه شيوه‏هاى برتر زبان را نمى‏فهمند، يا تفسير عجم‏هاست كه در عدم فهم، پيشرفته‏تر هستند. ولى معنى آيه‏ـ به گونه‏اى كه با آيات پيشين سازگار باشدـ در نهايت ظهور و روشنى است.
توضيح اين كه هيچ فردى بر مؤمن، ولايت ندارد، و هيچ كسى بر اعتقاد او سلطنت ندارد، مگر خداى تعالى. وقتى چنين شد، مؤمن به كاربرد هدايت‏هايى كه خدا به او بخشيده، يعنى حواسّ و عقل و دين، هدايت مى‏شود. هر وقت شبهه‏اى به اين مؤمنان برسد، سلطنت ولايت الاهى بر دل‏هاى آن‏ها شعاعى از نور حق مى‏تاباند.... نكته‏ى ديگرى كه در تفسير اين آيه بايد گفت، اين است كه تفاوت است ميان ولايتى كه خدا بر مؤمنان دارد و ولايت مؤمنان نسبت به خدا، و ولايت بعضى از مؤمنان نسبت به برخى ديگر... .» ۲

1.بقره (۲) / ۲۵۷.

2.المنار ۳ / ۴۰.

صفحه از 124