دلالت حديث منزلت بر مقام فرض الطاعه - صفحه 72

خليفه‏ى ايشان است. هارون خليفه و جانشين موسى در ميان امّتش بود. اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز خليفه و جانشين رسول خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلماست و تمام وظايف، شؤون و امورى كه هارون عليه ‏السلام نسبت به حضرت موسى عليه ‏السلام داشت و همه‏ى امورى كه از ناحيه‏ى امّت موسى بر هارون وارد گرديد، در مورد اميرالمؤمنين عليه ‏السلام نيز جريان دارد.

2ـ 1ـ 1) معناى خليفه

خليفه در لغت، به معناى كسى است كه به دنبال ديگرى آمده، به جاى او مى‏نشيند و كارهاى او را انجام مى‏دهد.
ابن‏اثير خليفه را كسى مى‏داند كه در صورت رفتن ديگرى، در جاى او مى‏نشيند و بر مسند او تكيه مى‏كند. ۱
فراهيدى و ابن‏منظور نيز مى‏گويند:
خليفه كسى است كه جانشين فردِ قبل از خود مى‏شود. ۲
در معجم مقاييس اللّغه آمده:
الخاء و اللّام و الفاء أصول ثلاثة: أحدها أن يجيء شيء بعد شيءٍ يقوم مقامه... ۳
ماده (خ ل ف) سه معناى اصلى دارد: يكى از آن‏ها، آمدن چيزى بعد از چيز ديگر و قرارگرفتن در مقام و جايگاه اوست.
جوهرى كسى را كه داراى سلطنت و فرمان‏روايى باشد، خليفه مى‏داند. ۴
به اين دليل، به كسى كه از سوى خداى تعالى داراى حقّ امر و نهى و سلطنت الاهى مى‏گردد، خليفة اللّه‏ اطلاق مى‏شود.

2ـ 1ـ 2) خليفه در روايات اهل بيت عليهم ‏السلام

در روايات اهل بيت عليهم ‏السلام خلافت به عنوان مقام الاهى معرّفى شده است. لذا از امامت‏ـ كه همان مقام فرض الطاعه و وجوب اطاعت و سلطنت الاهى يا حقّ امر

1.النهايه ۲ / ۶۹.

2.العين ۴ / ۲۶۷؛ لسان العرب ۹ / ۸۳.

3.معجم مقاييس اللّغه ۲ / ۲۱۰.

4.الصحاح ۴ / ۱۳۵۶.

صفحه از 88