ما با گفتن «إنّا للّه» (ما از براى خداييم) به مملوكيّت خود اقرار مىكنيم.۱
و نيز مىفرمايد:
همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگارى هستيم كه پروردگارى جز او نيست. او از خود ما چيزى را مالك است كه ما خود مالك آن نيستيم.۲
اميرالمؤمنين عليه السلام با اين سخن تذكّر مىدهد كه انسان با مراجعه به خويش مىيابد كه مملوك خداست. بنابراين هيچ ترديدى وجود ندارد كه همه چيز مخلوق خدا و ملك انحصارى اوست. در اين جهت، حضرت خاتمالانبياء صلى الله عليه و آله وسلمـ كه اشرف مخلوقات استـ با يك انسان عادى عامى در عرض واحد است و تفاوتى ندارد. به عبارت ديگر، هيچ كسـ در هر مرتبهاى از كمال كه باشدـ در عرض مالك حقيقى بر ديگرى حقّ مولويّت، سلطنت و امر و نهى ندارد و سلطان و مولاى حقيقى فقط و فقط خداى سبحان است؛ زيرا سلطنت بر مالكيّت استوار است و كسى مولويّت و حقّ امر و نهى دارد كه مالكيّت داشته باشد.
از سوى ديگر، بديهى است كه مولويّت و سلطنت و حقّ امر و نهى، بدون سلب و كاستى از مالك حقيقى، قابل تفويض و تمليك به ديگران نيز هست و لازم نيست مولويّت به طور مستقيم بر مالكيّت استوار گردد، بلكه به اذن مالك حقيقى و تفويض مولويّت از سوى او، ديگرى نيز سلطنت و حقّ امر و نهى پيدا مىكند. چنين شخصى كه از سوى خدا منصوب مىشود، در حقيقت، خليفهى خداى تعالى است.
خليفهى خدا در هر تصرّفى نيازمند اذن لحظه به لحظه است و چنين نيست كه با تفويض حقّ امر و نهى به كسى، اين حق در اختيار او قرار گيرد و از اختيار خداوند خارج گردد و خداى تعالى از سلطنت و آمريّت ساقط و معزول شود يا سلب و نقصى در مالكيّت او لازم آيد.
2ـ 1ـ 4) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم، خليفهى خدا
يكى از شؤون حضرت خاتمالانبياء صلى الله عليه و آله وسلمسرپرستى امور مردم و مولويّت و
1.نهجالبلاغه، حكمت / ۹۹.
2.همان / خطبهى ۲۱۶.