حقّ امر و نهى بر ايشان است. خداى تعالى در آيات متعدّدى به اين موضوع تصريح كرده است. ۱
در يكى از اين آيات مىخوانيم:
و ما آتاكُمُ الرّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فانْتَهُوا.۲آنچه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمبه شما داد [ و به شما امر كرد] بگيريد [ و اطاعت كنيد ]و از آنچه شما را نهى كرد، پرهيز كنيد.
امام صادق عليه السلام با استناد به اين گروه آيات، به تفويض مولويّت و مقام امر و نهى به رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلماشاره كرده، مىفرمايد:
إنّ اللّه عزّ و جلّ أدّب نبيّه على محبّته، فقال:«وَ إنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظِيم»۳ثمَّ فوّض إليه فقال:«وَ ما آتاكُمُ الرّسولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»۴و قال عزَّ و جَلَّ:«مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أطاعَ اللّهَ۵»۶خداوند عزّوجلّ پيامبرش را بر محبّت خود تربيت كرد و فرمود:«و همانا تو داراى خلقى بس بزرگ هستى»سپس امور مردم را به او تفويض كرد و فرمود:«آنچه رسول خدا به شماداد، بگيريد [ و اطاعت كنيد] و از آنچه نهى فرمود، بپرهيزيد»و فرمود:«هر كس رسول خدا را اطاعت كند به يقين، خدا را اطاعت كرده است.»
البتّه برخى پنداشتهاند مولويّت و حقّ امر و نهى، از شؤون نبوّت است. ۷ امّا با بررسى واژههاى «نبى» و «رسول» از نظر لغت و استعمال قرآنى، به روشنى فهميده مىشود كه اطاعتِ شخص نبى و رسول واجب نيست و انبيا و رسولان هيچ امر و نهىاى از خود ندارند. بلكه اطاعت از نبى و رسول هنگامى لازم مىشود كه پيامى از ناحيهى خدا براى خلق داشته و امر به ابلاغ آن شده باشند. در واقع، آنچه
1.ر. ك. نساء (۴) / ۵۹ و ۸۰ ؛ آلعمران (۳) / ۳۲ و ۱۳۲؛ مائده (۵) / ۹۲؛ انفال (۸)/ ۱ و ۲۰ و ۴۶؛ نور (۲۴) / ۵۴ و ۵۶؛ محمّد (۴۷) / ۳۳؛ مجادله (۵۸) / ۱۳؛ تغابن (۶۴) / ۱۲.
2.حشر (۵۹)/ ۷.
3.قلم (۶۸)/ ۴.
4.حشر (۵۹) / ۷.
5.نساء (۴)/ ۸۰.
6.كافى ۱ / ۲۵۶.
7.ر. ك. تفسير كبير ۴ / ۴۳.