آنان كه در مقام نيايش مى گويند :
«سَيِّدى ... أنَا مِن حُبِّكَ ظَمآنُ لا أروى ؛
سرورم! من از محبّتت تشنه اى هستم كه سيراب نمى شوم»؛ ۱
و ...
«مَا أطيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ! ؛
طعم محبّتت ، چه شيرين است!» .. .
«يا نِعَمى وَجَنَّتي! ؛
اى نعمت و بهشت من!» ۲ ...
«فَهَبنى ـ يا إلهى وسَيِّدى ومَولاىَ و رَبّى ـ صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ ؛
خدايا! گيرم كه بر عذابت صبر كردم ، بر فراقت چگونه صبر كنم ؟» ۳ و ...
محبّت خدا نسبت به اين طايفه، مفهومى ديگر دارد . معنا و مفهوم واقعى اين دو نوع محبّت را تنها كسانى مى توانند درك كنند كه به آن رسيده باشند . هر سخنى در تبيين و تفسير محبّت حقيقى آفريده به آفريدگار و بالعكس ، ناقص و نارساست. بهترين بيان در توضيح آثار اين محبّت ، همان است كه در حديث «قرب نوافل» ، آمده است. ۴
1.بنگريد به : ص ۵۳ ، ح ۱۶ (كاملانِ در خدا دوستى) .
2.در مفاتيح الجنان ، مناجات المريدين .
3.بنگريد به : دوستى در قرآن و حديث : ص ۲۸۹ ، ح ۹۱۴ .
4.بنگريد به : مصباح المتهجّد : ص ۸۴۷ .