۲۴۳.امام صادق عليه السلام :على بن حسين عليه السلام در كار عبادت ، بسيار مى كوشيد . روز را روزه دار بود و شب را شب زنده دار . اين كار به بدنش زيان زد . از اين رو به او گفتم : «پدر ! اين پيوستگى و زحمت ديدن در عبادت تا كى و براى چيست ؟».
فرمود : «بدين ترتيب ، با پروردگارم دوستى مى كنم ، تا مرا به خود ، نزديك سازد» .
ر . ك : ص 195 (دوستى نزد دوستان خدا) .
5 / 2
دوستى نيكى و نيكان
۲۴۴.المناقب ابن شهرآشوب به نقل از عبداللّه بن مسعود :نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم كه سوارى آمد و مَركب خود را كنار پيامبر صلى الله عليه و آلهنشاند و گفت : «اى رسول خدا ! من از فاصله هفت (شب راه) به سويت آمده ام . بدنم را خسته كرده ام ، شب را به بيدارى و روز را به تشنگى گذرانده و مَركبم را خسته كرده ام تا از تو درباره دو خصلت كه خواب شبانه را از من ربوده است ، بپرسم» .
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «نامت چيست ؟».
گفت : «زيدالخيل (زيدِ اسبْ يار)» .
فرمود: «تو زيدالخير (زيدِ نيكْ يار) هستى. بپرس كه چه بسا دشوارى اى كه درباره اش پرسش شده [و پاسخ گرفته شده ]است».
گفت: «از تو درباره نشانه خداوند متعال در كسى كه او را مى خواهد و نشانه اش در آن كه او را نمى خواهد ، مى پرسم»؟
فرمود: «شب را چگونه به صبح آوردى؟».
گفت: «در حالى به صبح آوردم كه نيكى را و هركه آن را انجام دهد ، دوست دارم و اگر خود آن را انجام دهم ، يقين به پاداشش دارم و اگر آن را از دست بدهم ، احساس علاقه به آن مى كنم» .
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «هان! اين همان نشانه خداوند در كسى است كه او را مى خواهد ؛ و امّا نشانه اش در آن كه او را نمى خواهد، آن است كه اگر تو را براى كارهاى ديگرى [جز نيكى ]مى خواست، تو را براى آنها آماده مى كرد و باكش نبود كه در كجا تباه گردى!» .