۸.امام على عليه السلام ـ در نيايشش ـ :بارالها! به عزّت و جلالت سوگند، چنان تو را دوست دارم كه شيرينى آن ، در دلم استوار گشته است . هرگز جان هاى كسانى كه تو را به يگانگى مى پرستند، به اين باور نمى رسند كه تو دوستانت را دشمن مى دارى.
۹.امام حسين عليه السلام ـ در دعايش ـ :اين تويى كه اغيار را از دل هاى دوستانت زدودى تا آن كه جز تو را دوست نداشتند ... آن كه تو را از دست داد ، چه به دست آورد ؟ و آن كه تو را يافت ، چه از دست داد ؟ آن كه جز تو را به عنوان عوض پذيرفت ، زيان كرد .
۱۰.امام سجّاد عليه السلام ـ در دعايش ـ :بارالها ! سرورا ! چشم ها آرام گرفت ، ستاره ها فرو رفت ، جنبش پرندگان در آشيانه ها و ماهى ها در درياها آرام گرفت ، و تو دادگرى هستى كه ستم نمى كند و عادلى هستى كه [از حق ]منحرف نمى شود و پايدارى هستى كه زايل نمى شود . پادشاهان ، درهاى خود را بسته اند و نگهبانان ، بر آنها در گردش اند ؛ امّا درِ [رحمت ]تو ، اى سرورم ! براى آن كه تو را بخواند ، گشوده است . هر دوستى با محبوبش خلوت كرده است و تو محبوب منى .
۱۱.امام سجّاد عليه السلام ـ در دعايش ـ :بارالها ! اگر مرا به زنجير كشى و عطاى خود را در ميان شاهدان از من بازدارى ، ... اميدم را از
تو نخواهم بُريد و چهره اميدوار به گذشتت را از تو نخواهم گرداند و محبّتت از قلبم بيرون نخواهد رفت .