111
الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث

جايزه را بين آن دو تقسيم كردند . داستان زير كه توسط «بورتون» نوشته شده بود ، برنده جايزه اوّل است :
«مادرم را در نُه سالگى و پدرم را در دوازده سالگى از دست دادم. پدرم كشته شد و مادرم نوزده سال قبل به اتّفاق دو خواهرم بدون اطلاع ، از خانه بيرون رفت و تا هفت سال بعد - كه نامه‏اى برايم نوشت - ، خبرى از او نداشتم . پدرم سه سال بعد از رفتن مادرم در اثر حادثه‏اى مُرد . او با كمك شخص ديگرى كافه‏اى خريد و هنگامى كه به مسافرت رفته بود ، شريكش از نبودن او استفاده كرد و كافه را فروخت و فرار كرد . يكى از دوستان پدرم به او تلگراف زد كه هر چه زودتر بازگردد و اين عجله او باعث شد كه در موقع برگشتن ، در يك حادثه اتومبيل كشته شود . دو نفر از عمّه‏هايم كه فقير و بيمار بودند ، تنها سه تا از برادرزاده‏هاى خود را به خانه خويش بردند و كسى به من و برادر كوچكم توجّهى نكرد و ما در آن شهر ، آواره و بى‏پناه مانديم . بيم آن را داشتيم كه ما را يتيم بخوانند و مانند كودكان بى‏سرپرست با ما رفتار كنند . تصادفاً چنين هم شد . براى مدّت كوتاهى در يك خانواده بى چيز زندگى مى‏كردم ؛ ولى بعد كه رئيس خانواده بيكار شد و ديگر قادر به پرداخت مخارج من نبود ، آقاى لافتين ، مرا پذيرفت و خانم لافتين - كه هفتاد ساله و هميشه بيمار و بسترى بود - گفت تا وقتى دروغ نگويم و دزدى نكنم و به فرمانش گوش دهم ، مى‏توانم در خانه‏اش بمانم . اين سه دستور ، ملكه‏ام شده كاملاً از آنها پيروى مى‏كردم . بعد از چندى به مدرسه رفتم ؛ ولى در همان هفته اوّل به منزل بازگشتم . شاگردان مدرسه ، مرا اذيت مى‏كردند . دماغ بزرگم را وسيله مسخره قرار داده بودند و مرا يتيم مى‏خواندند . چنان دل‏آزرده شده بودم كه مى‏خواستم با آنها دعوا كنم ؛ ولى آقاى لافتين به من گفت كسى كه از درگيرى مى‏گريزد ، بزرگ‏تر از شخصى است كه به طرف آن مى‏رود . من دعوا نمى‏كردم تا اين كه روزى پسركى ،


الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
110

اصل چهارم : تلاش براى شادكامى ديگران‏

از نظر اسلام ، يكى از مهم‏ترين و مؤثّرترين عوامل شادكامى ، شاد كردن ديگران است ، و در مقابل ، غمگين كردنِ مردم ، يكى از خطرناك‏ترين آفت‏هاى شادى است . از اين رو ، شاد سازى ديگران را مى‏توان يكى از اصول الگوى شادى از منظر اسلام دانست . لذا به دليل اهميت موضوع ، فصل ششم كتاب ، به بيان ره‏نمودهاى اهل بيت عليهم السلام در اين باره اختصاص يافت ، با اين كه اين موضوع مى‏توانست در كنار ديگر عوامل شادى در فصل پنجم مطرح شود .
جالب توجّه است كه آقاى دِيل كارْنِگى نيز در كتاب آيين زندگى ، يك فصل را به اين موضوع اختصاص داده است . وى در فصل هجدهم كتابش ، تحت عنوان «چگونه ماليخوليا را در چهارده روز معالجه كنيم» آورده است :
وقتى شروع به نگارش اين كتاب نمودم ، يك جايزه دويست دلارى براى كسى معيّن كردم كه مؤثّرترين داستان حقيقى را در باره «چگونه بر نگرانى پيروز شدم» بنويسد . داوران اين مسابقه ، عبارت بودند از : رئيس دانشگاه «لينكلن» و «ادى رى كن بيكر» رئيس خطوط هوايى شرقى و «كالتن بوران» ، مفسّر معروف راديو . در بين داستان‏هاى رسيده ، دو داستان به قدرى عالى بودند كه داوران نتوانستند يكى را بر ديگرى رجحان دهند۱ و

1.داستان دوم ، در صفحه ۵۳ گذشت .

  • نام منبع :
    الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 74130
صفحه از 496
پرینت  ارسال به