۷۴.امام على عليه السلام : هر كه خوشبين نباشد ، از همگان گريزان است (با هيچ كس خو نمىگيرد) .
۷۵.امام على عليه السلام : شكّاك، همواره بيمار است .
ج - خودشيفتگى
۷۶.امام باقر عليه السلام : محمّد بن مسلم بن شهاب زُهرى ، افسردهدل و اندوهناك، نزد زين العابدين عليه السلام آمد . زين العابدين عليه السلام به او فرمود : «چرا اندوهگينى؟».
گفت : اى زاده پيامبر خدا! غم و غصههايى پى در پى بر من وارد مىشوند ؛ چه اين كه از كسانى كه به نعمتهاى من حسادت مىورزند و به ديده طمع در من مىنگرند در رنج و محنت ام ؛ كسانى كه به آنان اميد دارم و نيز كسانى كه به آنان خوبى مىكنم ، امّا گمانم به خطا مىرود [و اميدم از آنان نااميد مىشود] .
زين العابدين عليه السلام به او فرمود : «زبانت را نگه دار، تا برادرانت را از آنِ خود سازى» .
زُهرى گفت : اى زاده پيامبر خدا! من با سخنان خود ، به آنان نيكى مىكنم .
زين العابدين عليه السلام فرمود : «هرگز، هرگز ! مبادا براى اين كار ، گرفتار خودشيفتگى گردى ! نكند چيزى بر زبان آورى كه احساس نادرستىِ آن، زودتر بر دلها نشيند ، گرچه بتوانى براى آن توجيهى ارائه كنى . چنين نيست كه به هر كس كه سخن غريبى بگويى ، بتوانى عذرت را نيز به گوش وى برسانى» .
سپس فرمود : «اى زُهرى ! هر كس كه خردش، كاملترين ويژگى او نباشد ، نابودىاش، آسانترين خصوصيت او خواهد بود» .
سپس فرمود : «اى زُهرى ! چه اشكالى دارد كه مسلمانان را چون خانوادهات بشمارى و بزرگشان را در جايگاه پدرت بدانى و كوچكشان را در جايگاه فرزندت و همسالت را به منزلت برادرت ؟ حال به كدام يك از اينان دوست دارى ستم كنى ؟ كدام يك از اينان را دوست دارى نفرين كنى ؟ آبروى كدام يك از اينان را دوست دارى بريزى ؟ اگر هم ابليس - كه نفرين خدا بر او باد - در تو اين پندار را پديد آورد كه تو بر يكى از اهل قبله برترى دارى ، بنگر كه اگر وى بزرگتر از تو بود، بگو : پيش از من ايمان آورده و عمل صالح انجام داده است . پس بهتر از من است . اگر كوچكتر از تو بود ، بگو : من پيش از او به گناهان و معصيتها روى آوردم . پس او بهتر از من است و اگر همسالت بود ، بگو : من نسبت به گناه خود ، يقين دارم و در باره او ترديد دارم . پس چرا يقينم را به خاطر شك خود ، رها كنم ؟ اگر ديدى مسلمانان به تو حرمت مىنهند ، بزرگت مىشمارند و گرامىات مىدارند ، بگو : اين فضيلتى است كه آنان به چنگ آوردهاند و اگر از آنان درشتى و روىگردانى از خودت را ديدى ، بگو : اين به سبب گناهى است كه از من سر زده است . اگر چنين كنى ، خداوند، زندگى را بر تو آسان مىكند ، دوستانت فراوان مىگردند ، دشمنانت اندك مىشوند و از نيكى مردم ، شادمان مىگردى و از درشتى و جفايشان اندوهگين نمىشوى .
اين را بدان كه گرامىترينِ مردم نزد آنان ، كسى است كه خيرش به آنان برسد و خود از آنان بىنياز باشد و از درخواست چيزى خوددارى كند . پس از او ، گرامىترينِ مردم نزدشان ، كسى است كه از درخواست كردنْ خوددارى كند ، گرچه بدانها نيازمند باشد . در حقيقت ، اهل دنيا دلبسته اموال خويش اند و هركه مزاحم دلبستگىشان نشود ، نزدشان گرامى است و اگر مزاحم اموالشان نشود و حتّى چيزى بر امكاناتشان بيفزايد ، عزيزتر و گرامىتر خواهد بود» .