21
الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث

منفى كه انبساط خاطر را زايل مى‏كنند و انسان را در تنگناى روحى و فشار روانى قرار مى‏دهند ، نشاط را از انسان سلب مى‏نمايند .

شادى در روان‏شناسى‏

از موضوعات مهم و اساسى‏اى كه در «روان‏شناسى مثبت‏گرا» از آن ياد مى‏شود ، «زندگى خوب» ۱ يا «كيفيت زندگى» ۲و يا «شادكامى»۳ است . به گفته دينر ، لوكاس و اوشى ، از زمان‏هاى بسيار دور ، هميشه اين سؤال مطرح بوده كه «چه چيزى باعث خوش‏بختى و به‏زيستى مى‏شود؟» .۴ رويكرد روان‏شناسى به اين مقوله ، داراى فراز و نشيب بوده است . بر اساس نظر يورگنسن و نفستاد ،
۵
آلان كار و ديگر روان‏شناسان مثبت‏گرا ، رويكرد نخست به زندگى خوب و شادكامى ، لذّت‏گرايى بوده است . رويكرد لذّت‏گرا ، شادمانى و زندگى خوب را بر حسب جستجوى لذّت و پرهيز از درد تعريف مى‏كند .۶ اين رويكرد (لذّت‏گرايى) ، ريشه در فلسفه يونان قديم دارد .
اپيكور (فيلسوف يونانى) معتقد بود كه هدف هر انسانى در نهايت ، كسب بيشترين لذّت و رهايى از درد است . اين رويكرد در ديدگاه‏هاى فلاسفه اروپايى

1.Good Life.

2.Quality of Life )QOL(.

3.Happiness.

4.كتاب راه‏نماى روانشناسى مثبت : ص ۶۳ .

5.Jorgensen,I.S., Nafstad,H.E.)۴۰۰۲(. Positive Psychology: Historical, Philosophical, and Epistemological Perspectives. In P.Alen Linley and S.Joseph )Eds.(T Positive Psychology in Practice. New Jersy: John Wiley Sons.

6.روان‏شناسى مثبت : ص ۹۸ .


الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
20

مى‏فرمايد :
السُّرورُ يَبسُطُ النَّفسَ ، ويُثيرُ النَّشاطَ .۱
شادى ، دل را باز مى‏كند و موجب نشاط مى‏گردد .

بر پايه اين سخن ، سرور و شادى ، حالتى است كه در اثر آن ، اوّلاً دل و جان انسان باز مى‏شود ، يعنى آدمى در درون احساس گستردگى و آسايش مى‏كند ؛ ثانياً ، موجب نشاط ،۲ سرزندگى و آمادگى روحى براى كار و تلاش بيشتر مى‏گردد . ايشان در مقابل ، در باره غم و اندوه نيز مى‏فرمايد :
الغَمُّ يَقبِضُ النَّفسَ ويَطوِي الاِنبِساطَ .۳
اندوه ، تنگناى روانى ايجاد مى‏كند و انبساط خاطر را از بين مى‏بَرَد .

با الهام از دو روايت ياد شده ، در تعريف شادى ، به اين تعريف مى‏توان دست يافت : شادى ، عبارت است از هيجانات مثبت درونى كه انقباض روانى را از بين مى‏بَرَد و موجب انبساط خاطر و نشاط و پويايى مى‏گردد . بر عكس ، هيجانات

1.ر . ك : ص ۱۲۴ ح ۲ .

2.ابن فارس ، در تعريف ماده «نشط» از دو واژه اهتزاز و حركت استفاده مى‏كند و «نشاط» را حالتى شناخته شده در انسان مى‏داند كه به دليل وجود اهتزاز و حركت در آن ، چنين واژه‏اى براى بيان آن انتخاب شده است . وى در توصيف اين حالت ، از واژه «تفتح» نيز استفاده كرده كه به معناى گشودگى و انبساط نفس است (معجم مقاييس اللغة : ص ۹۵۴) . خليل فراهيدى در كتاب العين ، از اصطلاح «طيّب النفس» استفاده كرده و بر اساس آن ، ماده نشط را به معناى آمادگى و سرزندگى براى انجام دادن كار و مانند آن مى‏داند (العين : ج ۶ ص ۲۳۷) . ابن منظور نيز همانند خليل در معنا كردن نشاط به آمادگى براى عمل ، در بيان معناى كلمه منشط ، آن را به معناى كارى مى‏داند كه انسان براى آن شاداب بوده و نسبت به آن سبك‏بال است و براى آن اقدام لازم را انجام مى‏دهد (لسان العرب : ج ۷ ص ۴۱۳) . بنا بر اين ، نشاط به حالتى از برانگيختگى ، هيجان ، سبك‏بالى ، بسط نفس ، گشودگى و سرزندگى روحى و روانى گفته مى‏شود كه در عمل ، موجب تحرّك و پويايى انسان مى‏گردد و ضدّ خُمود ، سنگينى ، بى‏حالى ، قبض نفس و كسالت روحى و روانى است كه موجب ركود و ايستايى مى‏گردد .

3.ر. ك: ص ۱۴۸ ح ۵۴.

  • نام منبع :
    الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 76408
صفحه از 496
پرینت  ارسال به