زندگى كنند و غم و اندوه ، نشانه ناسازگارى و عدم انطباق با زندگى است . اين اعتقاد و نظام ارزشها بايد خود را در برابر كسانى كه درد و رنجى اجتنابناپذير دارند ، مسئول بداند ؛ زيرا اين شيوه انديشه ، موجب مىشود كه افراد دردمند ، به خاطر اين كه شاد نيستند ، اندوهناكتر نيز بشوند» .۱
اين حقيقت ، موجب شكلگيرى رويكرد دوم گرديد . بر اساس نظر يورگنسن ونفستاد ،
۲
آلان كار و ديگر روانشناسان مثبتگرا ، رويكرد دوم در نگاه به زندگىِ خوب و شادكامى ، رويكرد سعادتگرا۳ است . آلان كار ، معتقد است كه سنّت سعادتگرا ، شادمانى و زندگى خوب را بر اساس دستيابى به توان بالقوّه كامل فرد تعريف مىكند .۴رويكرد روانشناسى مثبتگرا در هزاره جديد ، بيش از آن كه بر رويكرد لذّتگرا مبتنى باشد ، بر پايه رويكرد سعادتگراست . اين رويكرد نيز ريشه در آراى ارسطو دارد . هم در نظريه ارسطو و هم در شارحان بعدى وى ، سعادت آدمى به آن است كه بتواند در طى زندگى ، توانايىهاى بالقوّه و فضايل نهفته در خود را بالفعل كند و به رشد و كمال برسد . اگر آدمى در اين مسير موفّق شد ، به زندگى خوب ، دست يافته است .۵
البته لذّت و شادى در روانشناسى مثبتگرا نيز جاى پايى دارد . «در دو دهه اخير و با طرح مقوله بهزيستى روانى۶ و انواع آن و نيز توجّه به شادى در روانشناسى ،
1.روانشناسى مثبت : ص ۹۸ .
2.معنادرمانى : ص ۱۷۳ .
3.Jorgensen,I.S., Nafstad,H.E.)۴۰۰۲(. Positive Psychology: Historical, Philosophical, and Epistemological Perspectives. In P.Alen Linley and S.Joseph )Eds.(, Positive Psychology in Practice. New Jersy: John Wiley Sons.
4.eudaimonia.
5.اثربخشى مداخلات روانشناسى مثبتگرا ... : ص ۳۹ و ۴۰ .
6.well - being.