399
الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث

۵۹۲.امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه گرفتارىِ مؤمن تنگ‏دستى را رفع كند ، خداوند، برآورده شدن نيازهاى او را در دنيا و آخرتْ آسان مى‏سازد .

۵۹۳.امام صادق عليه السلام : هر كس كه در روز سختى، به فرياد برادر مؤمنِ غم‏زده و تشنه‏كامش برسد و اندوهش را بزدايد و در روا شدن حاجتش او را كمك كند ، به خاطر اين كار، خداوند، هفتاد و دو رحمت برايش مى‏نويسد كه يكى از آنها را در همين دنيا براى بهبود وضع معيشتش به او مى‏دهد و هفتاد و يك رحمت ديگر را براى هول و هراس‏هاى روز رستاخيزش ذخيره مى‏كند .

۵۹۴.الكافى- به نقل از محمّد بن جمهور -: نجاشى كه از جمله كدخدايان به شمار مى‏آمد - ، والى اهواز و فارس بود . يكى از كارگزاران وى به امام صادق عليه السلام گفت : در دفتر مالياتى نجاشى، خراجى بر عهده‏ام نهاده شده است . او فردى با ايمان است و به فرمانبرى از شما معتقد . اگر مصلحت مى‏دانيد، در باره من نامه‏اى به وى بنويسيد . امام صادق عليه السلام هم به او چنين نوشت : «به نام خداوند بخشنده بخشايشگر . برادرت را شادمان كن تا خداوند، تو را شادمان كند» .
چون نامه به دستش رسيد، سراغ نجاشى رفت . او در مجلسى نشسته بود. زمانى كه تنها شد، نامه را به دستش داد و گفت : اين نامه امام صادق عليه السلام است . وى نامه را بوسيد و بر ديدگانش نهاد و به او گفت : نياز تو چيست؟ پاسخ داد : مالياتى در دفتر تو . گفت : چه مقدار است؟ پاسخ داد : ده هزار درهم . آن گاه دفتردار خود را فراخواند و به او دستور داد تا آن را از جانب او بپردازد و نام وى را از آن خارج گرداند و معادل آن رقم را به عنوان [پرداختى ]سال آينده براى او ثبت نمايد .
سپس به او گفت : خوش‏حالت كرده‏ام؟ گفت : آرى، قربانت شوم ! آن گاه فرمان داد تا مركب سوارى و كنيز و غلامى به او داده شود و نيز يك دست لباس . هر بار نيز مى‏گفت : آيا تو را شادمان كرده‏ام؟ و او پاسخ مى‏داد : آرى، قربانت گردم! و هر بار كه وى مى‏گفت : «آرى»، او بر عطاى خود مى‏افزود تا از آن كار، فراغت يافت .
سپس به او گفت : فرش اين اتاقى را كه هنگام تحويل دادن نامه مولايم در آن نشسته بودم، برگير و نيازهايت را به من بگو .
پس نجاشى چنين كرد تا آن كه مرد از آن جا خارج شد و به نزد امام صادق عليه السلام آمد و داستان را براى ايشان بازگفت . امام عليه السلام از رفتار وى شادمان گرديد . مرد به امام عليه السلام گفت: اى پسر پيامبر خدا! گويا رفتار او با من، شما را خوش‏حال كرده است .
فرمود : آرى، به خدا سوگند ! بى‏ترديد، خدا و پيامبرش را نيز شاد كرده است .


الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
398

۵۹۲.الإمام الصادق عليه السلام : أيُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ كُربَةً وهوَ مُعسِرٌ ، يَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوائِجَهُ في الدُّنيا وَالآخِرَةِ .۱

۵۹۳.عنه عليه السلام : مَن أغاثَ أخاهُ المُؤمِنَ اللَّهفانَ اللَّهثانَ‏۲ عِندَ جَهدِهِ ، فَنَفَّسَ كُربَتَهُ وأعانَهُ عَلى نَجاحِ حاجَتِهِ ، كَتَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ بِذلِكَ ثِنتَينِ وسَبعينَ رَحمَةً مِنَ اللَّهِ ، يُعَجِّلُ لَهُ مِنها واحِدَةً يُصلِحُ بِها أمرَ مَعيشَتِهِ ، ويَدَّخِرُ لَهُ إحدى‏ وسَبعينَ رَحمَةً لِأَفزاعِ يَومِ القِيامَةِ وأهوالِهِ .۳

۵۹۴.الكافي عن محمّد بن جمهور : كانَ النَّجاشيُّ - وَهوَ رَجُلٌ مِنَ الدَّهاقينِ -۴ عامِلاً عَلَى الأَهوازِ وفارِسَ ، فقال بَعضُ أهلِ عَمَلِهِ لِأَبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام : إنَّ في ديوانِ النَّجاشيِّ عَلَيَّ خَراجاً وهُوَ مُؤمِنٌ يَدينُ بِطاعَتِكَ ، فَإِن رَأيتَ أن تَكتُبَ لي إلَيهِ كِتاباً ، قالَ : فَكَتَبَ إلَيهِ أبو عَبدِ اللَّهِ عليه السلام :
«بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، سُرَّ أخاك يَسُرُّكَ اللَّهُ» .
قالَ : فَلَمّا وَرَدَ الكِتابُ عَليهِ دَخَلَ عَلَيهِ وهوَ في مَجلِسِهِ ، فَلَمّا خَلا ناوَلَهُ الكِتابَ وقالَ : هذا كِتابُ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام ، فَقَبَّلَهُ ووَضَعَهُ عَلى عَينَيهِ ، وقالَ لَهُ : ما حاجَتُكَ ؟ قالَ : خَراجٌ عَلَيَّ في ديوانِكَ ، فَقالَ لَهُ : وكَم هُوَ ؟ قالَ : عَشرَةُ آلافِ دِرهَمٍ ، فَدَعا كاتِبَهُ وأمَرَهُ بأَدائِها عَنهُ ، ثُمَّ أخرَجَهُ منها وأمَرَ أن يُثبِتَها لَهُ لِقابِلٍ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : سَرَرتُكَ ؟ فَقالَ : نَعَم ، جُعِلتُ فِداكَ ، ثُمَّ أمَرَ لَهُ بِمَركَبٍ وجارِيَةٍ وغُلامٍ ، وأمَرَ لَهُ بِتَختِ ثِيابٍ ، في كُلِّ ذلِكَ يَقولُ لَهُ : هَل سَرَرتُكَ ؟ فَيَقولُ : نَعَم جُعِلتُ فِداكَ ، فَكُلَّما قالَ : «نَعَم» زادَهُ حَتّى‏ فَرَغَ .
ثُمَّ قالَ لَهُ : احمِل فَرشَ هذَا البَيتَ الَّذي كُنتَ جالِساً فيهِ حينَ دَفَعتَ إلَيَّ كِتابَ مَولايَ الَّذي ناوَلتَني فيهِ ، وَارفَع إلَيَّ حَوائِجَكَ . قالَ : فَفَعَلَ وخَرَجَ الرَّجُلُ فَصارَ إلى‏ أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام بَعدَ ذلِكَ ، فَحَدَّثَهُ الرَّجُلُ بِالحَديثِ عَلى‏ جِهَتِهِ ، فَجَعَلَ يُسَرُّ بِما فَعَلَ ، فَقالَ الرَّجُلُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ كَأَنَّهُ قَد سَرَّكَ ما فَعَلَ بي ؟ فَقالَ : إي وَاللَّهِ لَقَد سَرَّ اللَّهَ ورَسولَهُ .۵

1.الكافي : ج ۲ ص ۲۰۰ ح ۵ ، ثواب الأعمال : ص ۱۶۴ ح ۱ نحوه ، منتقى الجمان : ج ۲ ص ۴۶۲ كلّها عن ذريح المحاربي ، إرشاد القلوب : ص ۱۴۷ ، بحارالأنوار : ج ۷۴ ص ۳۲۲ ح ۸۹ .

2.اللَّهثانُ : العَطشانُ (مجمع البحرين : ج ۳ ص ۱۶۵۱ «لهث») .

3.الكافي : ج ۲ ص ۱۹۹ ح ۱ نحوه ، ثواب الأعمال : ص ۱۷۹ ح ۱ نحوه ، منتقى الجمان : ج ۲ ص ۴۵۸ كلّها عن زيد الشحّام ، بحارالأنوار : ج ۷۴ ص ۳۱۹ ح ۸۵ .

4.الدُهقان : رئيس القرية ومُقدَّم أصحاب الزراعة (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۶۱۶ «دهقن») .

5.الكافي : ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۹ ، تهذيب الأحكام : ج ۶ ص ۳۳۳ ح ۹۲۵ ، الاختصاص : ص ۲۶۰ ، بحارالأنوار : ج ۷۴ ص ۲۹۲ ح ۲۲ .

  • نام منبع :
    الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 88386
صفحه از 496
پرینت  ارسال به