8 / 7
اندوه بر مصيبتهاى خانواده و دوستان
۶۵۲.المعجم الكبير- به نقل از ابو امامه -: هنگامى كه ابراهيم [فرزند پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ]از دنيا رفت ، مردى نزد پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله آمد و ديد كه ايشان اشك مىريزد . گفت : اى پيامبر خدا ! براى اين بچّه، گريه مىكنى ؟ سوگند به آن كه تو را به حق بر انگيخت، من در جاهليت، دوازده فرزندم را كه همگى از اين [فرزند شما، جوانتر و ]ترحّمانگيزتر بودند ، زنده به گور كردم .
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود : «من چه كنم ، اگر در وجود تو رحم نبوده است ؟ دل، اندوهگين مىشود و چشم، بر ابراهيم اشك مىريزد ؛ ولى چيزى نمىگوييم كه خداوند را ناخشنود گرداند . ما براى ابراهيم اندوهگينيم» .
۶۵۳.صحيح البخارى- به نقل از اَ نَس -: با پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بر ابو سيف آهنگر وارد شديم . او شوهر دايه ابراهيم بود . پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ابراهيم را گرفت و بوسيد و بوييد . نوبت بعد كه نزد او رفتيم، ابراهيم در حال جان دادن بود . از چشمان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله اشك سرازير شد . عبد الرحمان بن عوف گفت : شما هم اى پيامبر خدا ؟
فرمود : «اى پسر عوف! اين، دلرحمى است» و اين جمله را دوباره تكرار كرد (/ باز هم اشك ريخت) و سپس فرمود : «چشم، اشك مىريزد و دل، اندوهگين مىشود ؛ امّا جز آنچه پروردگار ما را خشنود سازد، سخنى بر زبان نمىآوريم . ما از فراق تو - اى ابراهيم - اندوهناكيم» .