۳۰۱.المستدرك على الصحيحينبه نقل از براء بن عازب ـ: نزد رسول خدا خبر آوردند و گفتند : اى رسول خدا! ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطّلب ، شما را هجو مى كند . ابن رواحه برخاست و گفت : اى رسول خدا! به من اجازه دهيد تا من هم او را هجو كنم.
[ پيامبر] فرمود : «آيا شعر : ثبّت اللّه ! (خداوند ، ثبات دهد!) را تو سروده اى ؟» .
ابن رواحه گفت : آرى ، اى رسول خدا! چنين گفتم :
خداوند نيكويى اى را كه به تو عطا كرده ، ثابت و پايدار نگاه دارد /
چنان كه به موسى ثبات بخشيده و به سان آنان كه يارى شدند ، يارى نصيب شما گردد.
[ پيامبر] فرمود : «تو را نيز خداوند بدان سان خير دهد».
آن گاه ، كعب از جا برخاست و گفت : اى رسول خدا! به من نيز اجازه دهيد .
[ پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «آيا شعر : هَمَّت (قصد كرد) را تو سروده اى ؟» .
كعب گفت : آرى، اى رسول خدا! گفتم :
[ قريشِ] سخينه خوار ۱ خواست بر پروردگارش چيره شود /
و هر كس كه بخواهد بر خداى قاهر چيره گردد ، قطعا خود مغلوب خواهد شد.
[ پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «بدان كه خداوند ، اين گفتار تو را از ياد نبرده است».
۳۰۲.امام صادق عليه السلام :هر كس درباره ما يك بيت شعر بسرايد ، خداوند متعال براى او يك خانه در بهشت بنا مى كند.
۳۰۳.امام صادق عليه السلام :هيچ گوينده اى درباره ما بيت شعرى نمى سرايد ، مگر آن كه [ پيش تر] به وسيله روح القدس، تأييد مى شود.