از مفهوم تا مقصود، تلاشهاى علامه مجلسى در فهم مقصود حديث - صفحه 28

«صفة غسل الجنابة» است . متن حديث مجمل ـ كه از زمره منقولات عبيداللّه بن على الحلبي از امام صادق عليه السلام و به شكل پرسش و پاسخ بوده ـ چنين است:
وسئل عن الرجل يصيب المرأة فيما دون الفرج، أعليها غسل إن هو أنزل ولم تنزل؟ قال: ليس عليها غسل وان لم ينزل هو فليس عليه غسل؛۱از امام صادق عليه السلام درباره مردى كه لذتهاى جنسىِ غير از آميزش از همسر خويش برده و انزال منى داشته ، اما زن انزال نداشته باشد سؤال شد كه آيا بر عهده زن غسل مى آيد ؟ حضرت فرمود : بر عهده زن غسل نيست و اگر مرد انزال نكرده باشد ، بر گردن او هم غسل نيست .
زمينه اجمال از اينجاست كه آيا دخول، موجب وجوب غسل جنابت است يا انزال منى؟ اين ترديد كه از حديث «انّما الماء من الماء» ۲ برخاسته و انصار بدان استناد مى نموده اند، مورد قبول مهاجران و در رأس آنان امام على عليه السلام قرار نگرفت كه آن را منسوخ دانستند و برخى هم حصر آن را اضافى و در قبال مخالطه و ملاعبه با زن ـ كه موجب انزال مذى و نه منى مى شود دانستند و نه در ارتباط با دخول ، كه خود به تنهايى سبب غسل است. حال ، نزاع دومى كه در اينجا شكل مى گيرد ، آن است كه با فرض پذيرش سبب بودن دخول براى غسل، آيا دخول در دبر زن نيز مانند دخول در قبل، موجب غسل است و يا بايد به دليل حديثهايى كه التقاى ختانان را موجب غسل مى دانند، فقط دخول متداول در قُبُل زن را موجب غسل بدانيم. مجلسى (ره) حديث مذكور از حلبى را نسبت به اين نزاع دوم، مجمل و بى طرف مى داند و احتمال آن كه حديث فقط به تفخيذ و رابطه عدم انزال و غسل برگردد و يا آن كه دخول در دبر را شامل شود، مساوى مى داند و در توضيح عبارت سائل «فيما دون الفرج» ـ كه نسخه «او فيما دون ذلك» هم دارد ـ چنين مى گويد:
أي يفخذها أو الأعمّ منه ومن وطى ء الدبر... وللإجمال لايمكن الاستدلال به من الطرفين ولمّا كان فى وقت السؤال كان القرائن الحالية والمقالية ولم تنقل حصل الإجمال»؛ ۳ .
«يعنى زن را تفحيذ نمايد يا اعم از اين كه تفخيذ و دخول در دُبر كند ... و چون در عبارت ، اجمال وجود دارد ، استدلال براى هر دو وجه (تفخيذ و دخول در دُبر) مقدور نيست و از آنجايى كه هنگام پرسش از امام عليه السلام قرينه حالى و مقالى وجود داشته اما نقل نشده ، حكم مسئله مجمل است .
مجلسى (ره) خود به اين مبنا ، يعنى به دست آوردن قرينه ها ، ملتزم است و ما سه گونه متداول از قرينه هاى داخلى، يعنى تعليل امام ، سؤال و فهم راوى را تشريح نموده و سپس

1.من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۴۷، ح ۸ (۱۸۴).

2.تهذيب الاحكام، ج ۱، ص ۸۴ ، ح ۲۲۰ و ص ۱۹۹، ح ۳۱۴.

3.روضة المتقين : ج ۱ ، ص ۲۳۷ .

صفحه از 50