تاريخ‏گذارى تفسير موسوم به ابن‏عباس - صفحه 32

سال ها بود كه محققان تاريخ تفسير، تفسير ابن عباس يا همان تنوير المقباس من تفسير ابن عباس، ۱ منسوب به محمد بن سائب الكلبى (م 146ق) را اثرى كهن مى شمردند؛ اما بيش از يك دهه پيش، اَندرو ريپين، به گونه اى قانع كننده، نشان داد كه نه اين كتاب را فيروزآبادى (م 817ق) تدوين كرده و نه اصل آن، تفسير الكلبى (عن ابن عباس) بوده است. بلكه اين، اثرى با عنوان كتاب الواضح فى تفسير القرآن، نوشته شده در نيمه دوم قرن سوم يا آغاز قرن چهارم هجرى بوده است. ۲ با اين همه، چند پرسش همچنان برجاى مى ماند: آيا، آن چنان كه ريپين مى گويد، عبداللّه بن محمد الدينورى واقعا مؤلف كتاب الواضح است؟ مسلما نتيجه گيرى نهايى ريپين درست است كه مى گويد:
ميان كتاب الواضح و تفسير الكلبى پيوندهايى وجود دارد؛ اما اين دو اثر، به احتمال قوى، يكى نيستند. ۳
اما آيا درباره ارتباط ميان اين دو كتاب ــ كه دومى آنها (= تفسير كلبى)، تنها به صورت نقل هايى پراكنده در آثار متأخر به جا مانده است ــ ۴ تنها همين مقدار مى توان گفت؟ و پرسش آخر اين كه آيا روش هايى كه ريپين براى تاريخ گذارى متون تفسيرى قديمى پيشنهاد مى كند، معتبر و قابل اعتمادند؟

مؤلف كيست؟

ريپين، به پيروى از بروكلمان و سزگين، ۵ اظهار مى دارد كه مؤلف الواضح فى تفسير القرآن ابومحمد عبداللّه بن محمد بن وهب الدينورى (م 308ق) از عالمان مشهور اهل سنت است. ۶ اما نام مفسر در نسخه ها و چاپ هاى اين كتاب ابومحمد عبداللّه بن المبارك الدينورى آمده است. ۷ تفاوت در نام پدرِ عبداللّه نشان مى دهد كه اين دو نام، در واقع، از آن يك تن نيست. يوزف فان اِس، پيش تر، استدلال آورده بود كه اين دو نام از آن دو نفر است و عبداللّه بن محمد الدينورى نام مؤلف الواضح نيست. ۸

1.تنوير المقباس من تفسير ابن عباس (بيروت، ۱۹۸۷م).

2.ر. ك: مقاله ريپين با عنوان: «Tafsïr Ibn `Abbas». با اين حال، فان اِس در كتاب Theologie und Gesellschaft، ج۱، ص۳۰۰ـ۳۰۲ و شولر در مقاله «Sïra and Tafsïr» ص ۴۲ـ۴۴ همچنان معتقدند اين اثر منبعى ارزشمند براى [شناخت ]تفسير كلبى يا، دست كم، براى تفسيرنگارى دوره وى به شمار مى آيد.

3.Rippin, ``Tafsïr Ibn `Abbas, p. ۵۶.

4.Schِller, ``Sïra and Tafsïr, pp. ۱۸-۴۸, esp. ۲۰-۲۲.

5.Rippin, ``Tafsïr Ibn `Abbas, p. ۴۷. Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, vol. ۱, p. ۲۰۴, Suppl. vol. ۱, p. ۳۳۴; Sezgin, Geschichte der arabischen Schriffttums, vol. ۱, p. ۴۲.

6.براى آشنايى با شرح حال او، ر. ك: طبقات الحفاظ، ج۲، ص ۷۵۴ـ۷۵۶؛ ميزان الإعتدال فى نقد الرجال، ج۲، ص ۴۹۴ـ۴۹۵. داورى ذهبى درباره نقل حديث وى بيشتر منفى است.

7.فهرست نويسان، غالبا نام كامل وى را نمى آورند. فان اِس، حتى پيش از انتشار مقاله ريپين، معتقد بود كه همين دينورى مؤلف تفسير الواضح است. ر. ك:Ungenüzur Texte zur Karramïya، ص ۵۰ـ۵۲ [ترجمه فارسى اين كتابِ فان اِس در قالب مقاله اى بلند به قلم احمد شفيعى ها، با عنوان «متونى درباره كراميه» در مجله معارف، دوره نهم، ش۱، فروردين ـ تير ۱۳۷۱، ص۳۴ ـ ۱۱۸ منتشر شده است (مترجم).] كلود ژيليو در مقاله «Les débuts de lexégèse coranique» ص۸۷ نخست، از ديدگاه فان اِس طرفدارى كرد، اما بعدها [دوازده سال بعد] در مقاله «Exegesis of the Quran: Classical and Medieval» نظريه ريپين را پذيرفت.

8.Van Ess, Ungenützte Texte zur Karramïya, p. ۱۵.

صفحه از 46