ويژگىهاى پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از نگاه اشراف قريش !
عبداللَّه شروع به سخن كرد و گفت : محمّد! تو ادّعاى خيلى بزرگى مىكنى و گفتار حيرتانگيزى دارى . مىپندارى كه فرستاده آفريدگار جهانى ؛ ولى [ به نظر من ]براى آفريدگار جهان شايسته نيست كه كسى مانند تو را براى رسالت انتخاب كند ؛ زيرا تو هم مانند ما بشرى هستى كه مىخورى و مىآشامى و در بازارها راه مىروى .۱
نگاه كن ، ببين پادشاه روم و ايران ، براى سفارت ، كسى را انتخاب مىكنند كه داراى ثروت كلان و موقعيت اجتماعى فوقالعاده، صاحبكاخها، خانهها، خيمهها و مالك چندين برده و خدمتكار باشد . آفريدگار جهان، كه از اين شاههامهمتراست واينها بندههاى او هستند!
بنابراين ، او تو را با اين فقر و تنگدستى به عنوان پيامبر انتخاب نمىكند و با اين وضع ، اگر تو سفير او بودى ، حتماً فرشتهاى همراهت مىفرستاد تا ادّعاى تو را تصديق كند و ما آن فرشته را مىديديم .۲
بلكه اساساً اگر خدا مىخواست پيامبرى بفرستد، فرشتهاى را براى رسالت انتخاب مىكرد ،۳ نه بشرى مانند خود ما را . كسى تو را جادو كرده و از اين جهت ، خيال مىكنى كه پيامبرى ؛ ولى در واقع ، اين طور نيست .
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله : حرف ديگرى هم دارى ؟
عبداللَّه : آرى ؛ اگر خدا مىخواست براى ما پيامبرى بفرستد، حتماً ثروتمندترين و پرنفوذترين افراد ما را انتخاب مىكرد ، نه تو را . اين قرآن - كه به پندار تو، خداوند بر تو نازل كرده - چرا بر شخص بزرگ و باشخصيتى از مكه (مانند وليد بن مغيره ) يا طائف (مانند عروة بن مسعود ) فرود نيامده است ؟
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله : حرف ديگرى هم دارى ؟
عبداللَّه : آرى ؛ ما هرگز گفتههاى تو را باور نمىكنيم ، مگر اينكه در مكه چشمه آبى جارى سازى .
همانطور كه مىدانى ، سراسر اين سرزمين را كوه و سنگ فرا گرفته است . اگر مىخواهى ما به تو ايمان بياوريم ، اين سنگها را از اين سرزمين بردار و چاههاى متعدّدى حفر كن و چشمههاى آبى در مكه جارى ساز كه ما بىاندازه به آن محتاجيم .۴
يا بايد باغى از خرما و انگور داشته باشى كه مورد استفاده خودت و ما قرار بگيرد و بايد در اين باغها جوىهاى آب ، روان نمايى .
يا آسمان را پارهپاره كنى و بر سر ما فرو ريزى .
يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما حاضر سازى ، بهطورىكه ما آنها را مشاهده كنيم .
يا خانهاى از طلا داشته باشى .
يا به آسمان بالا روى، و بالا رفتن تو را هم باور نمىكنيم ، مگر اينكه نامهاى از خداوند به اين مضمون بياورى :
« اين نامه ، از خداوندِ با اقتدار حكيم است به عبداللَّه بن اميّه و كسانى كه با او هستند . من لازم مىدانم شما به فرستاده من ، محمّد، ايمان بياوريد و گفتارش را تصديق كنيد كه او از پيش من آمده است » .
ولى پس از انجام دادن تمام اين كارها كه گفتم، باز هم نمىدانم كه شخص من ، رسالت تو را مىپذيرد يا نه ، كه اگر ما را به آسمان هم بالا ببرى و درهاى آن را باز ، و ما را در آن وارد سازى ، مىگوييم چشمبندى يا جادو كردهاى!۵پيامبر صلى اللَّه عليه وآله : سخن ديگرى ندارى ؟
عبداللَّه : اين همه ايراد كه گرفتم ، كافى نيست؟ نه! ديگر سخنى ندارم . در پاسخ اين ايرادها آنچه به نظرت مىرسد ، بگو و از آنچه در دل دارى ، پرده بردار ... .
1.اشاره است به آيه : (وَ قالوا ما لِهذا الرسول يَأكُلٌ الطعام و يمشى فى الأسواق) (فرقان ، آيه ۷ ).
2.اشاره است به آيه : (لولا اُنزِل إِليه مَلَكٌ فيكونَ مَعَهُ نذيراً) (فرقان ، آيه ۷ ).
3.اشاره است به آيه : (وَ لَو شاءَ اللَّهُ لأََنزَلَ ملائكةً) (مؤمنون ، آيه ۲۴) و (قالوا لَو شاء رَبُّنا لأََنزل ملائكةً) (فصّلت ، آيه ۱۴) .
4.اين خواسته و خواستههاى بعد به طور اجمال در سوره اسراء (آيه ۹۳ - ۹۰) آمده است .
5.اشاره است به آيه: (وَ لَو فَتَحنا عَلَيهم باباً مِن السماءِ فَظَلّوا فيه يَعرُجون * لَقالوا إِنّما سُكِّرَتْ أَبصارُنا بَل نَحنُ قَومٌ مَسحورون) (حجر ، آيه ۱۴ و ۱۵ ).