فصل يازدهم : مناظره هشام بن حكم و عمرو بن عبيد
جمعى از اصحاب امام صادق عليه السلام، از جمله : حُمران بن اَعيَن و محمّد بن نُعمان و هِشام بن سالم و طيّار ، خدمت امام صادق عليه السلام بودند و جمع ديگرى نيز حضور داشتند و هشام بن حكم - كه جوان بود - در ميان آنان حضور داشت . امام صادق عليه السلام خطاب به او فرمود : «اى هشام! به من گزارش نمىدهى كه با عمرو بن عُبَيد، چه كردى و از او چه پرسيدى؟» .
هشام گفت : اى فرزند پيامبر خدا! هيبت شما مرا مىگيرد و از شما شرم دارم و زبانم در برابرتان بند مىآيد .
امام صادق عليه السلام فرمود : «وقتى به شما دستورى مىدهم ، اجرا كنيد» .
اجازه پرسش
هشام گفت : از وضعيت عمرو بن عبيد و مجلس درس او در مسجد بصره ، خبردار شدم . اين امر ، بر من گران آمد و به سوى او رهسپار شدم و روز جمعه به بصره رسيدم و به مسجد بصره رفتم . ديدم جمع بسيارى بر گرد عمرو بن عبيد حلقه زدهاند و او پاىجامه پشمىِ سياهى به پا و ردايى به تن داشت و مردم از وى پرسش مىكردند . من از مردم، راه خواستم . برايم راه باز كردند و من رفتم و در انتهاى جمعيت ، دو زانو نشستم . آن گاه گفتم : اى مرد دانشمند! من مردى غريبم . اجازه مىدهى سؤالى بپرسم؟
گفت : آرى .
گفتم : تو چشم دارى؟