گفتگوی حضرت فاطمه(ع) و امام علی(ع)

پرسش :

در امالی صدوق، ص 377 روایتی مشتمل بر گفتگوی حضرت فاطمه (س) با حضرت علی(ع) آمده است که عجیب به نظر می رسد، لطفا در این باره توضیح دهید؟



پاسخ :

روایت یاد شده در امالی صدوق، به این صورت نقل شده است:

یک بیابانگرد عرب برای طلب حاجات خویش سه نوبت به زیارت بیت الله الحرام آمد، و در نوبت سوم، از خداوند، چهار هزار درهم خواست. وقتی علی(ع) ـ که در آن جا حاضر بود ـ عرض حاجت وی را شنید، به سویش رفت و بعد از گفتگویی پذیرفت که آن مقدار پول را در مدینه به او بدهد. وقتی علی(ع) از حضور اعرابی در مدینه اطّلاع پیدا کرد، توسط سلمان فارسی، باغ خویش را به دوازده هزار درهم فروخت و پول آن را میان آن اعرابی و دیگر اصحابش تقسیم کرد; ولی برای خود و خانواده اش حتی یک درهم نیز برنداشت. زمانی که حضرت فاطمه(س) از این موضوع آگاه شد، به علی(ع) فرمود: «من و فرزندانم گرسنه ایم. شک ندارم که تو نیز مانند ما گرسنه ای، و با این حال، یک درهم نیز از فروش آن باغ برای ما باقی نمانده است». سپس دامن علی(ع) را گرفت. وقتی علی(ع) از ایشان خواست که رهایش کند، آن بانوی گرامی فرمود: «نه، به خدا سوگند، رهایت نمی کنم تا پدرم میان من و تو حکم کند!». در آن هنگام، جبرئیل بر رسول خدا نازل شد و گفت: «ای محمد! خدا به تو سلام می رساند و می گوید: از سوی من به علی سلام برسان و به فاطمه بگو: ”سزاوار نیست که دست علی را بگیری و به دامنش بچسبی!“».

وقتی رسول خدا دخترش فاطمه(س) را در آن حال دید، فرمود: «دخترم! چرا علی را رها نمی سازی؟». سپس پیامبر(ص) بعد از استماع ماجرا از زبان حضرت فاطمه (س)، پیام الهی را به ایشان ابلاغ کرد. در پی آن، حضرت فاطمه(س) فرمود: «فإنّی أستغفر اللّه ولا أعود أبداً؛ پس استغفار می کنم و هیچگاه تکرار نمی کنم».[۱]

در باره سند و متن این حدیث نکاتی به نظر می رسد:

۱. این روایت از نظر سند، ضعیف است سند آن را شیخ صدوق، این گونه نقل کرده است:

حدّثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی، قال حدّثنا عمر بن سهل بن اسماعیل الدینوری، قال حدّثنا زید بن اسماعیل الصائغ، قال حدّثنا معاویة بن هشام، عن سفیان، عن عبدالملک بن عمیر، عن خالد بن ربعی قال: …

به جز احمد بن زیاد همدانی ـ که از مشایخ شیخ صدوق است و مورد توثیق و تمجید وی قرار گرفته[۲]از بقیه راویان ذکر شده، در رجال شیعه یادی نشده و یا به عنوان مجهول و مهمل مطرح شده اند. برای مثال، علامه مامقانی درباره خالد بن ربعی تمیمی نهشلی آورده که وی، مجهول الحال است. ابن عبدالبر، از او یاد کرده; ولی وضعیت وی را مشخّص نکرده است.[۳]نیز عبدالملک بن عمیر قبطی را طرح کرده، ولی گفته که مهمل است.[۴]اردبیلی هم در جامع الرواة، عبدالملک بن عمیر قبطی را ذکر کرده; ولی او را توثیق نکرده است.[۵]

۲. ظاهر این گفتگو و منازعه با شأن و منزلت حضرت فاطمه(س) سازگار نیست، فاطمه ای که از سوی امام صادق(ع) چنین توصیف شده است:

اگر امیرمؤمنان بر روی زمین نبود، تا روز قیامت برای فاطمه هم شأنی پیدا نمی شد.[۶]

نیز در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است:

علی و فاطمه، دو دریای عمیقند و هیچ گاه یکی از آنان نسبت به دیگری ستم نکرد.[۷]

البته علامه مجلسی، بعد از نقل حدیث فوق از أمالی الصدوق، در توجیه آن گوید:

شاید نزاع حضرت فاطمه(س) تنها ظاهری بوده برای آشکار شدن فضیلت امام علی(ع) یا برای آشکار شدن حکمت کاری که از امام سر زد یا به دلیل دیگری که نمی دانیم.[۸]


[۱] . أمالى الصدوق، ص ۳۷۷.

[۲] . ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۲، ص ۱۲۰.

[۳] . تنقیح المقال، ج۲، ص ۳۹۰.

[۴] . همان، ص ۲۳۱.

[۵] . جامع الرواة.

[۶] . ر.ک: بحارالأنوار، ج۴۳، ص ۲۳ ـ ۲۴و ۳۸ ـ ۳۹.

[۷] . همان، ص ۳۲.

[۸] . همان، ج ۴۱، ص ۴۷.



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت