103
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

الفِعلُ وَالتّركُ مَعاً . 1
قدرت ، صفتى است كه امكان صدور فعل از فاعل را به همراه دارد و نه لزوماً تحقّق فعل را؛ چرا كه قادر، كسى است كه امكان انجام دادن يا انجام ندادن كار، هر دو را با هم داشته باشد .
بنابر اين، انسان مجبور، كسى است كه چنين قدرت و اختيارى را نداشته باشد. براى نمونه ، اگر دست و پاى كسى را ببندند و به زور در حلق او شراب بريزند، هر چند اين شخص ، خوردن شراب را انجام مى‏دهد، امّا در انجام دادن اين كار ، مختار نيست ؛ چرا كه نمى‏توانسته آن را ترك كند .
طرفداران نظريّه جبر ، معتقدند كه انسان در هيچ عملى، اختيار ندارد و آزاد نيست ؛ يعنى هيچ عملى را نمى‏توان يافت كه فعل و ترك آن براى انسان ممكن باشد .

طرفداران «نظريّه جبر» در علوم مختلف‏

نظريّه جبر ، در علوم مختلف، طرفدارانى دارد و در هر علم ، منشأ خاصّى براى آن لحاظ مى‏شود . در جامعه‏شناسى، جبر اجتماعى - كه ناشى از روابط اجتماعى حاكم بر انسان‏هاست - مطرح مى‏شود . در روان‏شناسى، جبر روان‏شناختى - كه ناشى از وضعيت جسمى و روحى فرد است - مطرح مى‏شود . در فلسفه، گروهى جبرِ علّى و معلولى را منشأ جبر مى‏دانند و در كلام ، جبرِ ناشى از خداوند و اراده و قدر و قضاى او مطرح است .
در اين مبحث ، جبرِ مطرح شده در علم كلام، مورد نظر است، هر چند پس از اثبات بطلان اين نوع جبر ، اشاره‏اى هم به ردّ انواع ديگر جبر خواهيم داشت . شهرستانى در مورد جبرِ مطرح شده در كلام و اقسام آن مى‏گويد :
جبر ، در حقيقت ، سلب فعل از بنده و نسبت دادن آن به پروردگار متعال است . جبرگرايى ، گونه‏هايى دارد : جبرگرايىِ ناب كه به هيچ وجه، فعل و قدرتى براى

1.كشف المراد : ص ۲۴۸ .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
102

فلسفه باستان بنگريم ، مى‏بينيم كه در قرن چهارم پيش از ميلاد ، رواقيان به جبر۱ و اپيكوريان به تفويض‏۲ اعتقاد داشته‏اند . در عصر جديد نيز دكارت ، تفويضى است‏۳ و اسپينوزا ، جبرى .۴
در قرآن كريم آمده است كه مشركان مكّه به منظور توجيه شرك آوردن خويش ، از نظريّه جبر ، سود مى‏جسته‏اند :
(سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أَشْرَكْنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا .۵كسانى كه شرك ورزيدند ، به زودى خواهند گفت : اگر خدا مى‏خواست ، نه ما و نه پدرانمان، شرك نمى‏ورزيديم) .
گزارش‏هاى تاريخى نشان مى‏دهند كه در صدر اسلام نيز اعتقاد به جبر و يا دست كم ، پرسش در باره آن ، به طور جدّى ، مطرح بوده است .۶
براى روشن شدن اين مسئله ، اين موضوع را در سه بخشِ: «نظريّه جبر» ، «نظريّه تفويض» و «نظريّه نه جبر و نه تفويض» بررسى مى‏كنيم .

يك . نظريّه جبر

جبر ، در مقابل اختيار و آزادى است . انسان مجبور، انسانى است كه قدرت و اختيار و آزادى ندارد . انسان در مورد يك عمل خاص ، وقتى قادر و مختار است كه توانايى اراده و انجام دادن آن عمل و نيز توانايى ترك اراده و انجام ندادن آن را داشته باشد. علّامه حلّى در تعريف قدرت مى‏گويد :
القُدرَةُ صِفَةٌ تَقتَضى صِحَّةَ الفِعلِ مِنَ الفاعلِ لا إيجابَهُ ؛ فَإنَّ القادِرَ هُوَ الّذى يَصِحُّ مِنهُ

1.تاريخ فلسفه : ج ۱ ص ۵۳۷ - ۵۳۸ .

2.تاريخ فلسفه : ج ۱ ص ۵۵۷ .

3.اصول فلسفه : اصل ۳۵ ص ۶۲ ، تأمّلات : ص ۶۳ .

4.اخلاق : ص ۱۱۹ .

5.انعام : آيه ۱۴۸ .

6.ر . ك : طبقات المعتزلة : ص ۹ - ۱۱ ، تاريخ المذاهب الإسلاميّة : ص ۹۵ .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/50919/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/100-.html
تعداد بازدید : 36856
صفحه از 339
پرینت  ارسال به