171
حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام

3 / 10

استخاره و استشاره‏

۵۵.الأمالى للطوسى : أخبرنا محمّد بن محمّد ، قال : أخبرنا أبو الحسن عليّ بن خالد المراغي ، قال : حدّثنا أبو صالح محمّد بن فيض العجلى ، قال : حدّثنا أبى ، قال : حدّثنا عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قالَ :
حَدَّثَنا أبو جَعفرٍ مُحَمّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ موسى‏، قالَ : حَدَّثَنى أبِىَ الرِّضا عَليُّ بنُ موسى‏، قالَ : حَدَّثَنى أبى موسى‏ بنُ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، قالَ : حَدَّثَنى أبى جَعفَرٌ، قالَ : حَدَّثَنى أبى مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ، قالَ : حَدَّثَنى أبى عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ، قالَ : حَدَّثَنى أبِىَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ ، عَن أبيهِ أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليهم السلام، قالَ : بَعَثَنى رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَلى‏ اليَمَنِ فَقالَ - وهُوَ يُوصِينى - : يا عَلِيُّ ! ما حارَ مَنِ استَخارَ ، ولا نَدِمَ مَنِ استَشارَ.۱

ترجمه‏

۰.حضرت عبد العظيم عليه السلام - به نقل از امام جواد عليه السلام، از پدرانش - : امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مرا به يمن فرستاد و در ضمن وصيّت‏هايى كه به من مى‏نمود، فرمود : اى على ! سرگردان نخواهد شد كسى كه طلب خير كند ، و پشيمان نمى‏گردد كسى كه كارهاى خود را با مشورت انجام دهد» .

شرح‏

هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، امام على عليه السلام را به نمايندگى خود، به يمن اعزام كرد، ره‏نمودهايى براى ايشان داشت كه در اين مأموريت سياسى - اجتماعى، از آنها بهره گيرد . در حديثِ ياد شده، به دو ره‏نمود مديريتى مهم، اشاره شده است : يكى «استخاره»، يعنى مشورت با خداوند متعال، و ديگرى «استشاره»، يعنى بهره‏گيرى از نظر و مشورت

1.الأمالى ، طوسى : ص ۱۳۶ ح ۲۲۰ ، بحار الأنوار : ج ۷۲ ص ۱۰۰ ح ۱۳ .


حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
170

از نظر روان‏شناسى مذهبى ، يكى از موجبات عقبگرد مذهبى، اين است كه اولياى مذهب، ميان مذهب و يك نياز طبيعى ، تضاد برقرار كنند ، مخصوصاً هنگامى كه آن نياز در سطح افكار عمومى ظاهر شود .۱
اگر در برنامه‏ريزى تبليغ دينى، ميان دين و حقوق سياسى ، اجتماعى و يا فردى مردم، تضاد برقرار شود ، تبليغات نه تنها موفّق نخواهد بود ، بلكه به ضدّ تبليغات تبديل خواهد شد . از اين رو ، كسانى كه ديندارى را به محترم نبودن حقوق سياسى مردم ، عدم آزادى انديشه ، ترك دنيا ، مخالفت با شادى ، گريز از ديگران و ترك ازدواج و مانند اينها تفسير مى‏كنند ، در واقع، عليه دينْ تبليغ مى‏نمايند . شهيد مطهّرى مى‏گويد :
درست در مرحله‏اى كه استبدادها و اختناق‏ها در اروپا به اوج خود رسيده بود و مردم، تشنه اين انديشه بودند كه حقّ حاكميت از آنِ مردم است ، [از طرف‏] كليسا يا طرفداران كليسا و يا با اتّكا به افكار كليسا ، اين فكر عرضه شد كه مردم در زمينه حكومت ، فقط تكليف و وظيفه دارند، نه حق . همين كافى بود كه تشنگان آزادى و دموكراسى و حكومت را بر ضدّ كليسا ، بلكه بر ضدّ دين و خدا به طور كلّى بر انگيزد .۲
يكى از ويژگى‏هاى اسلام ناب، اين است كه همه تمايلات فطرى انسان را در نظر گرفته است . اصولاً فطرى بودن دين، بدين معناست كه همه برنامه‏هاى دينى (اعم از عقايد ، اخلاق و اعمال)، ريشه در فطرت انسان‏ها دارند . از اين رو ، مبلّغ اگر به واقع، اسلام‏شناس باشد و نيازهاى فطرى مخاطب را بداند ، هرگز به نام دين و براى تبليغ اسلام، با خواست فطرى مردم و حقوق طبيعى آنها درگير نمى‏شود .

1.مجموعه آثار استاد شهيد مطهّرى : ج ۱۶ ص ۴۴۲ .

2.همان جا .

  • نام منبع :
    حکمت‌نامه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السلام
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://hadith.net/post/50919/
    لینک خرید :
    http://shop.darolhadith.ir/100-.html
تعداد بازدید : 36792
صفحه از 339
پرینت  ارسال به