3 / 23
خطبه ازدواج
۶۸.الكافى : عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه ، قال :
سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَخطبُ بِهذِهِ الخِطبَةِ :
الحَمدُ للَّهِِ العالِمِ بِما هُوَ كائِنٌ مِن قَبلِ أن يَدينَ لَهُ مِن خَلقِهِ دائِنٌ ، فاطِرِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، مُؤَلِّفِ الأَسبابِ بِما جَرَت بِهِ الأَقلامُ ومَضَت بِهِ الأَحتامُ مِن سابِقِ عِلمِهِ ومُقَدَّرِ حُكمِهِ ، أحمَدُهُ عَلى نِعَمِهِ ، وأعوذُ بِهِ مِن نِقَمِهِ ، وأستَهدِى اللَّهَ الهُدى ، وأعوذُ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَالرَّدى ، مَن يَهدِهِ اللَّهُ فَقَدِ اهتَدى ، وسَلَكَ الطَّريقَةَ المُثلى ، و غَنِمَ الغَنيمةَ العُظمى ، ومَن يُضلِلِ اللَّهُ فَقَد حارَ عَنِ الهُدى وهَوى إلى الرَّدى .
وأشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وأنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ المُصطَفى ، و وَلِيُّهُ المُرتَضى ، وبَعيثُهُ بِالهُدى ، أرسَلَهُ عَلى حينِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَاختِلافٍ مِنَ المِلَلِ، وَانقِطاعٍ مِنَ السُّبُلِ، ودُروسٍ مِنَ الحِكمَةِ، وطُموسٍ مِن أعلامِ الهُدى وَالبَيِّناتِ، فَبَلَّغَ رِسالَةَ رَبِّهِ، وصَدَعَ بِأَمرِهِ، وأدّى الحَقَّ الَّذى عَلَيهِ ، وتُوُفِّيَ فَقيداً مَحموداً صلى اللَّه عليه و آله .
ثُمَّ إنَّ هذِهِ الاُمورَ كُلَّها بِيَدِ اللَّهِ تَجرى إلى أسبابِها ومَقاديرِها، فَأَمرُ اللَّهِ يَجرى إلى قَدَرِهِ، وقَدَرُهُ يَجرى إلى أجَلِهِ، وأجَلُهُ يَجرى إلى كِتابِهِ، ولِكُلِّ أجَلٍ كِتابٌ ، (يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَآءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ).۱
أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ وعَزَّ جَعَلَ الصِّهرَ مَألَفَةً لِلقُلوبِ، ونِسبَةَ المَنسوبِ ، أوشَجَ بِهِ الأَرحامَ، وجَعَلَهُ رَأفَةً ورَحمَةً، إنَّ فى ذلِكَ لَآياتٍ لِلعالَمينَ ، وقالَ فى مُحكَمِ كِتابِهِ : (وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْمَآءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا )۲ ، وقالَ : (وَ أَنكِحُواْ الْأَيَمَى مِنكُمْ وَ الصَّلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآئِكُمْ )۳، وإنَّ فُلانَ بنَ فُلانٍ مِمَّن قَد عَرَفتُم مَنصِبَهُ فِى الحَسَبِ، ومَذهَبَهُ فِى الأَدَبِ ، وقَد رَغِبَ فى مُشارَكَتِكُم ، وأحَبَّ مُصاهَرَتَكُم ، وأتاكُم خاطِباً فَتاتَكُم فُلانَةَ بِنتَ فُلانٍ، وقَد بَذَلَ لَها مِنَ الصَّداقِ كَذا وكَذا ، العاجِلُ مِنهُ كَذا وَالآجِلُ مِنهُ كَذا ، فَشَفِّعوا شافِعَنا، وأنكِحوا خاطِبَنا، ورُدّوا رَدّاً جَميلًا، وقولوا قَولًا حَسَناً ، وأستَغفِرُ اللَّهَ لى ولَكُم ولِجَميعِ المُسلِمينَ.۴
ترجمه
۰.حضرت عبد العظيم عليه السلام: از امام هادى عليه السلام شنيدم كه در هنگام عقد نكاح، اين خطبه را قرائت مىفرمود : «سپاس، مخصوص خداوندى است كه به موجودات، عالِم بود پيش از آن كه مخلوقاتش در برابر او خضوع كرده باشند ؛ خدايى كه آسمانها و زمين را آفريد و اسباب و علل را به هم پيوند داد، بر همان روشى كه قلم تقدير و آفرينش بر آن جارى گرديد ، و قضا و قدر و حكم پروردگار بر آن پيشى گرفت . او را به خاطر نعمتهايى كه عطا فرموده ، سپاس مىگويم و از خشم و غضبش ، به او پناه مىبرم و از او طريق هدايت [و راه مستقيم] را طالبم، و از گمراهى و كجروى به آستانش پناه مىبرم . هركس كه خدا او را رهنما باشد، رهايى خواهد يافت و طريق روشنى را پيدا خواهد كرد و سود فراوانى خواهد برد ، و هركس كه از راه خدا دور افتد و يا منحرف گردد، خداوند هم او را به حال خود وامىگذارد و سرانجام سرگردان شده، در چاه گمراهى سقوط خواهد كرد .
گواهى مىدهم كه معبودى جز پروردگار يكتاى بىهمتا نيست و او شريك و انبازى ندارد ، و [گواهى مىدهم كه] محمّد صلى اللَّه عليه و آله بنده خدا و فرستاده برگزيده او و ولىّ مورد رضايت اوست كه براى هدايت بندگان مبعوث فرمود . او را در هنگامى برانگيخت كه پيغمبرى در ميان مردم نبود ، و ملّتهاى جهان با هم در نزاع و اختلاف بودند و طرق هدايت از هم گسيخته شده و حكمت، كهنه گرديده و نشانههاى هدايت و راههاى روشن از بين رفته بود . در اين هنگام او رسالت پروردگارش را ابلاغ كرد ، و دستور او را آشكار نمود ، و حقّى را كه بر عهده داشت، ادا كرد ، و ستوده در گذشت .
به تحقيق، زمام تمام كارها، در دست خداوند است و آنها از طرف خداوند در مجارى طبيعى و اسباب و در اندازههاى خود ، قرار مىگيرند . پس فرمان خداوند، از طريق تقدير، اجرا مىگردد و تقدير او، تا زمانى است و زمان آن، بسته به امضاى خداست . هر مدّتى نوشتهاى دارد . (خداوند ، هر چه را بخواهد، از بين مىبرد و هر چه را بخواهد، نگه مىدارد ، و اصل كتاب، در پيشگاه خداوند است) .
و بعد ، خداوندعزّ وجلّ براى پيوند خانوادگى و نزديك شدن دلها به يكديگر، خويشاوندى را مقرّر فرمود و به وسيله آن، پيوستگى ارحام را به يكديگر برقرار نمود ، و آن را مايه رحمت و مهر قرار داد ، و در اين، نشانههايى براى جهانيان است .
خداوند در آيه محكم قرآنش فرمود : (اوست آن خدايى كه از آب ، بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى ]نَسَبى و دامادى قرار داد) ، و نيز فرمود : (براى كنيزان بىشوهر و غلامان بىزن كه در خانههاى شما هستند، وسيله ازدواج فراهم كنيد) . به درستى كه فلانى پسر فلانى، از كسانى است كه شما مقام او را از جهت خانوادگى مىشناسيد ، و روش ادبى او را مىدانيد . وى تصميم گرفته كه با شما در زندگى شركت كند و خويشاوندىِ شما را بپذيرد . اكنون نزد شما آمده و خواستگار دختر جوان شماست . مهريّه او را طبق مقرّرات مىپردازد . مقدارى را اكنون مىپردازد و بقيّه را در آينده خواهد پرداخت . اينك خواستگارى (پا در ميانىِ) ما را بپذيريد و اين پسر را به دامادى بپذيريد و [او را ]به طرز نيكويى برگردانيد و با گفتارى خوب از خود راضى سازيد . از خداوند براى خود و شما و همه مسلمانان آمرزش مىخواهم» .