العقل من الخمسة و السبعين الجند الخير و جعل ضده الشر... و العلم و ضده الجهل و التسليم و ضده الشک و التذکر و ضده السهو و الحفظ و ضده النسيان... فلا تجتمع هذه الخصال کلها من اجناد العقل الا في نبي او وصي او مؤمن قد امتحن الله قلبه للايمان و اما ساير ذلک من موالينا، فان احدهم لايخلو من ان يکون فيه بعض هذه الجنود حتي يستکمل و ينقي من جنود الجهل، فعند ذلک يکون في الدرجة مع الانبياء و الاوصياء... .
روايت از نظر سند معتبر است. ۱
امام صادق( در اين روايت تذکر را ـ که ضد سهو است ـ و حفظ را ـ که ضد نسيان است ـ جزء لشکر عقل دانسته و در ادامه فرموده است، از کساني که داراي اين ويژگيها هستند پيامبراناند. پس اين حديث دلالت دارد بر اينکه در انبيا سهو و نسيان وجود ندارد.
۲. شيخ صدوق( (م۳۸۱ق) در کتاب علل آورده است:
عن ابيه، عن سعد بن عبدالله، عن احمد بن محمد بن عيسي، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسي، عن ابراهيم بن عمر اليماني، عن ابي الطفيل، عن ابي جعفر( قال: قال رسول الله( لأمير المؤمنين(: اکتب ما املي عليك. قال(: يا نبي الله! اوتخاف عليّ النسيان؟ فقال(: لست اخاف عليك النسيان و قد دعوت الله لك ان يحفظك و لا ينسيك و لکن اکتب لشرکائك. قال: قلت: و من شرکائي؟ قال الائمة من ولدك... ؛ ۲ امام باقر( فرمود: پيامبر( به حضرت علي( فرمود: آنچه را من براي تو املا ميکنم، بنويس. حضرت فرمود: آيا خوف اين داريد که فراموش کنم؟ پيامبر فرمود: چنين خوفي ندارم. تو چيزي را فراموش نميکني و از خدا خواستهام که مانع نسيان تو شود؛ ولي اين مطالب را براي ائمه پس ازخودت بنويس.
روايت از نظر سند معتبر است.
اين حديث هم دلالت دارد بر اينکه امام محفوظ از نسيان است. اگر امام چنين است، پيامبر به طريق اولي اينگونه خواهد بود.
ج. رواياتي که بر علم و آگاهي پيامبر( و امام( به همه امور و حقايق هستي دلالت دارند. تعدادي از اين روايات را به عنوان نمونه ذکر ميکنيم:
۱. کليني( (م ۳۲۹ق) در کتاب الکافي، آورده است:
عن محمد بن يحي، عن احمد بن محمد، عن عمر بن عبد العزيز، عن محمد بن الفضيل، عن ابي حمزه قال: سمعت ابا جعفر( يقول: الله اجل و اعز و اکرم من ان يفرض طاعة عبد يحجب عنه علم سمائه و أرضه، ثم قال لا يحجب ذلک عنه. ۳