تحليل و بررسی روايات سهو النبی صلّی الله عليه و آله و سلّم - صفحه 64

روايت از نظر سند معتبر است.
اين حديث بر اين نكته دلالت دارد که اطاعت از كسي واجب است كه آگاه از همه حقايق آسمان و زمين باشد، و چون اطاعت پيامبر بر همه انسان‌ها واجب است، لذا ايشان به همه حقايق آسمان و زمين آگاه است. کسي که از همه حقايق آسمان و زمين آگاه است، آيا ممکن است از تعداد رکعات نمازي که خوانده آگاه نباشد و گرفتار اشتباه در تعداد رکعات شده باشد؟
2. در روايت ديگر آمده است:
عن ابي عبدالله قال: و الله اني اعلم ما في السموات و ما في الارض....و اعلم ما کان و ما يکون... .
همچنين رواياتي که دلالت دارند بر اين‌که امام هر گاه اراده کند چيزي را بداند، خداوند او را از آن چيز آگاه مي‌کند:
ان الامام اذا اراد ان يعلم شيئاً اعلمه الله ذلک.۱
اگر علم امام چنين است، پيامبر هم اين گونه خواهد بود و با اين علم گسترده معقول نيست که پيامبر تعداد رکعات نمازش را نداند و از مردم در اين زمينه سؤال کند و بر اساس گفته‌هاي مردم نماز ناقص خويش را کامل کند.
اين دسته از روايات دلالت دارند ‌که پيامبر( گرفتار سهو و نسيان نمي‌شود. از اين رو، با روايات سهو پيامبر( در نماز تعارض دارند. در مقام تعارض، اين دسته از روايات چون مخالف عامه هستند، مقدم مي‌شوند.
ثانياً، اين روايات با دليل عقلي‌اي که بر عصمت پيامبران از سهو و نسيان و خطا و اشتباه وجود دارد، معارض‌اند. آن دليل عقلي اين است:
اگر پيامبران در عمل به وظايف ديني، يا در امور روزانه زندگي گرفتار اشتباه و سهو و نسيان شوند، در اين صورت، اعتماد مردم از صحت گفته‌هاي آنان سلب شده و به تعاليم و گفته‌هاي آنان به ديده شک و ترديد نگريسته و با خود مي‌انديشند که پيامبري که در عمل به وظايف ديني خود و در امور عادي زندگي خويش اشتباه مي‌کند، چه تضميني است که در بيان احکام وحي و تعاليم ديني دچار اشتباه نشود؟
البته اشتباه در امور عادي زندگي و در عمل به احکام، با اشتباه در بيان وظايف و احکان ديني ملازم نيست؛ زيرا ممکن است کسي از جانب خدا در بيان احکام دين معصوم باشد، ولي در امور زندگي و عادي و در عمل به احکام به خطا و لغزش گرفتار گردد. آنچه بايد از نظر دور نداشت اين است كه اين تفکيک براي اکثر مردم ـ که عوام‌اند ـ امکان‌پذير نيست. آنان سهو و نسيان پيامبر را در مقام عمل به احکام و در زندگي روزمرّه، به امکان سهو و نسيان در مقام بيان احکام و تعاليم هم سرايت مي‌دهند و در نتيجه، اعتماد، آنان به صحت تعاليم و گفته‌هاي پيامبر سلب مي‌شود و هدف و مقصد بعثت محقق نمي‌گردد، و اين نقض غرض است که با حکمت بعثت پيامبر همخواني ندارد.

1.. همان، ص۲۵۸.

صفحه از 70