108 ـ بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا

بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا ، وَ بمُوالاتِكُمْ تَمّتِ الْكِلمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ ، وَ بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ ، وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفيعَةُ وَ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّهِ عز و جل وَ الْجاهُ الْعَظيمُ وَ الشَّأْنُ الكَبيرُ وَ الشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَة .

خداوند ، به ولايت شما ، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود ، اصلاح كرد و به ولايت شما ، كلمه توحيد ، كامل شد و نعمت ، بزرگ شمرده شد و پراكندگى و جدايى به ائتلاف و يكپارچگى تبديل شد و به ولايت شما ، اطاعت واجب ، پذيرفته مى شود و [ تنها ] دوستى شماست كه بر همگان ، واجب است ، و درجات بلندمرتبه و مقامِ پسنديده شده و جايگاه مشخّص نزد خداوند عز و جل ، و منزلت والا و مرتبت سِتُرگ و شفاعت پذيرفته شده ، از آنِ شماست ...

توضيح واژه ها

مَعالِم : نشانه ها ، علائم ، نشانه هاى ويژه .[۱]

اِئْتَلَفَ : به هم پيوست ، يكى شد .[۲]

الفُرْقَة : جدايى ، پراكندگى .[۳]

الدَّرجات : درجه ها ، رتبه ها ، مرتبه ها .[۴]

شرح

در اين عبارات از «زيارت جامعه» ، زائر ، رسيدن به كمالات معنوى و برخوردارى از دنياىِ نيكو را از بركات همبستگى با اهل بيت عليهم السلام بر مى شمرد و با جمله «بِمُوالاتِكُم» ، به شمارش بركات ولايت اهل بيت عليهم السلام مى پردازد كه از دين شناسىِ واقعى شروع مى شود و به شفاعت اهل بيت عليهم السلام پايان مى يابد :

۱ . دين شناسى

يكى ديگر از بركات ولايت اهل بيت عليهم السلام و پيروى از آنان ، دين شناسى است كه با جمله «بِمُوالاتِكُم عَلَّمَنا اللّهُ مَعالِمَ دِينِنا ؛ خداوند ، به وسيله ولايت شما ، نشانه هاى دين ما را به ما آموخت» ، بدان اشاره شده است . «معالمِ» دين ، نشانه هاى روشن دين است ؛ يعنى ره نمودهاى اساسى و روشن دين را با پيروى از اهل بيت عليهم السلام مى توان آموخت ؛ چرا كه :

أهلُ البَيتِ أَدرى بِما فِى البَيتِ .[۵]اهل خانه ، بهتر مى دانند كه در خانه چيست.

ولايت اهل بيت عليهم السلام ، سبب مى شود كه ره نمودهاى دينى پيامبر صلى الله عليه و آله ، تا اواسط قرن سوم هجرى در جامعه اسلامى تداوم يابد ، چنان كه از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود :

حَدِيثي حَدِيثُ أبي وَ حَدِيثُ أبي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الحُسَينِ عليه السلام وَ حَدِيثُ الحُسَينِ حَدِيثُ الحَسَنِ عليه السلام وَ حَدِيثُ الحَسَنِ حَدِيثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام وَ حَدِيثُ أميرِالمؤمنينَ حَدِيثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وَ حَدِيثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل .[۶]سخن من ، سخن پدرم [ امام باقر عليه السلام ] است و سخن پدرم ، سخن جدّم [ امام زين العابدين عليه السلام ] است و سخن جدّم ، سخن حسين عليه السلام است و سخن حسين ، سخن حسن عليه السلام است و سخن حَسَن ، سخن امير مؤمنان عليه السلام است و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است و سخن پيامبر خدا ، كلام خداوند عز و جلاست . اين سخن ، بدين معناست كه سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله تا اواسط قرن سوم ، استمرار داشته است و اهل سنّت واقعى ، كسانى هستند كه از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله پيروى مى نمايند .

۲ . حلّ مشكلات مادّى

ولايت اهل بيت عليهم السلام ، نه تنها مشكلات دينى و معنوى جامعه را برطرف مى كند ؛ بلكه موجب سامان يافتن امور مادّى و دنيوى انسان هاست ، چنان كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :

فَوَ اللّهِ ما أحَبَّهُم أحَدٌ إلّا رَبِحَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ ![۷]به خدا سوگند ، هيچ كس دوستدار آنان نشد ، مگر اين كه دنيا و آخرت را بُرد !

افزون بر اين كه پيروى از اهل بيت عليهم السلام در نظام آفرينش ، به طور طبيعى بركات مادّى را براى انسان در زندگى اش به همراه دارد ، تجربه نشان داده كه بسيارى از مشكلات زندگى ، با توسّل به آنها ، قابل حل است .

۳ . كامل شدن دين

جمله «وَ بِمُوالاتِكُم تَمَّتِ الكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِعمَةُ ؛ به وسيله ولايت شما ، كلمه [ توحيد ] ، كامل شد و نعمت [ الهى ] ، عظيم گرديد» ، اشاره به اين است كه با ولايت اهل بيت عليهم السلام ، دين ، كامل شده است ؛ زيرا مراد از «كلمه» در اين عبارت ، كلمه توحيد است كه يگانگى خدا را بر بناى دين اسلام مى داند و به عنوان نخستين شعار پيامبر صلى الله عليه و آله ، در كلمه «لا إله إلّا اللّه » ، تجلّى يافته است و آنان كه به كلمه توحيد ، باور دارند ، تمام بت ها را نفى مى كنند و به يكتايى خداى بزرگ ، اعتراف مى كنند . اين كلمه ، با پذيرفتن ولايت اهل بيت عليهم السلام كامل مى شود ، چنان كه جابر بن عبد اللّه انصارى ، راوى مشهور پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين روايت كرده است :

باديه نشينى ، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! آيا بهشت ، بهايى دارد ؟

فرمود : «آرى» . گفت : بهايش چيست ؟ فرمود : «كلمه لا إله إلّا اللّه كه بنده صالح ، آن را از روى اخلاص بگويد». گفت : اخلاص آن چيست ؟ فرمود :

العَمَلُ بِما بُعثِتُ بِهِ في حَقِّهِ وَ حُبُّ أهلِ بَيتي . عمل كردن به آنچه براى آن ، فرستاده شده ام و دوست داشتن اهل بيت من .

گفت : دوست داشتن اهل بيت تو ، از حقوق اين كلمه است ؟

فرمود :

أَجَلْ ، إنَّ حُبَّهُم لَأَعظَمُ حَقِّها .[۸]آرى ! دوست داشتن آنان ، بزرگ ترين حقّ آن است .

همچنين ، از امام على عليه السلام روايت شده كه فرمود :

إنّي وَ ذُرِّيَّتِي من شُرُوطِها .[۹]من و فرزندانم ، از جمله شرط هاى آن هستيم.

امام رضا عليه السلام ، در سفر به خراسان ، در شهر نيشابور ، حديثى را به يادگار نهاد كه به حديث «سلسلة الذهب»[۱۰]مشهور شده است. امام رضا عليه السلام ، در كجاوه[۱۱]نشسته بود كه راويان حديث ، گِردش را گرفتند و از امام عليه السلام ، حديثى را به يادگار خواستند. امام عليه السلام ، سر از كجاوه بيرون آورد و پس از نام بردن از پدران بزرگوارش ، از امير مؤمنان عليه السلام نقل كرد كه فرمود :

از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود : از جبرئيل عليه السلام شنيدم كه فرمود : از خداوند عز و جلشنيدم كه فرمود :

لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصْنى ، فَمَن دَخَلَ حِصْنى أمِنَ مِنْ عَذابى . لا إله إلّا اللّه ، دژ من است و هر كس وارد دژ من شود ، از عذابم در امان است. راويان حديث ، گفته اند : چون شتر به راه افتاد ، امام عليه السلام با صداى بلند به ما فرمود :

بِشُروطِها ، وَ أنا مِنْ شُروطِها .[۱۲]امّا اين ، شرط هايى دارد و من ، از شرط هاى آن هستم.

بنا بر اين ، شرطِ اتمام كلمه توحيد ، ولايتِ اهل بيت عليهم السلام است. پيامبر صلى الله عليه و آله ، دوستى اهل بيت عليهم السلام ، را سبب كمال دين دانسته و فرموده است :

حُبُّ أهلِ بَيتِي وَ ذُرِّيَّتِي اِسْتِكمالُ الدِّينِ .[۱۳]دوست داشتن اهل بيت من و فرزندانم ، كمال دين است.

بدين سان ، با ولايت اهل بيت عليهم السلام ، دين اسلام ، كامل و نعمت خداوند متعال بر امّت اسلامى ، تمام مى شود و «عَظُمَتِ النِّعْمَة» ، يعنى : نعمت عظيم مى گردد :

«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلَـمَ دِينًا .[۱۴]امروز ، دين شما را برايتان ، كامل و نعمت خود را بر شما ، تمام كردم و اسلام را براى شما [به عنوان] آيين برگزيدم» .

اين آيه كه در آخرين سال زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد ، رمزِ تداومِ دينِ كامل را بيان فرموده است ؛ زيرا پيش از آن ، تمامِ احكام فردى و اجتماعى ، بيان شده بود و حتّى فريضه حج ، در همان سال ، به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله به انجام رسيد . بنا بر اين ، در روز غدير خم ، اين آيه ، ابلاغ شد تا دينِ كامل ، از دينِ ناقص ، باز شناسانده شود. محبّت اهل بيت عليهم السلام بزرگ شمارىِ نعمتى است كه خداوند براى تداومِ اسلام كامل ، عطا فرمود.

۴ . اتّحاد امّت اسلامى

رمز عزّت ، عظمت و بزرگى امّت اسلامى ، وحدت كلمه است . شرايط سياسى ـ اجتماعى حاكم بر جهان اسلام و توطئه هاى پيچيده استكبار جهانى بر ضدّ اسلام و جوامع اسلامى ، ضرورت وحدت كلمه داشتن ميان مسلمانان را دوچندان كرده و توجّه همه انديشمندان مسلمان متعهّد را به اين موضوع ، معطوف كرده است . امّا مسئله اصلى اين است كه : چگونه مى توان ميان همه مسلمانان جهان ، با همه اختلافات قومى و مذهبى ، وحدت كلمه ايجاد كرد ؟

جمله «وَ ائتَلَفَتِ الفُرقَةُ ؛ [ با دوستى شما ، ] جدايى به اُلفت تبديل مى شود» ، پاسخ اين سؤال است . دوستى اهل بيت عليهم السلام ، مهم ترين محور اتّحاد امّت اسلامى است ، چنان كه از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود :

حُبُّنا أهلَ البَيتِ نِظامُ الدّينِ .[۱۵]دوست داشتن ما اهل بيت ، نظام دين است .

قرآن ، براى آن كه مسلمانان به محور اتّحاد ، دست يابند ، محبّت اهل بيت عليهم السلام را واجب كرده است :

«قُل لَا أَسْـئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى .[۱۶]بگو : «بر اين [رساندن پيام] ، هيچ مزدى از شما نمى خواهم ، مگر دوستى در باره خويشاوندان [نزديكم]» ».

بنا بر اين ، كسى نمى تواند بگويد : من مسلمانم و قرآن را قبول دارم ؛ ولى اهل بيتِ پيامبر صلى الله عليه و آله را دوست ندارم ؛ زيرا همان طور كه آمد ، خطاب به اهل بيت عليهم السلام مى گوييم : «وَ لَكُمُ المَوَدَّةُ الواجِبَةُ ؛ يكى از حقوق شما ، وجوب دوستى است» .

اين دوستى ، مى تواند همه مسلمانان جهان را به هم پيوند دهد و زمينه حكومت جهانى اسلام را فراهم سازد ، كه به اذن خدا ، در آينده ، چنين خواهد شد .

۵ . پذيرفته شدن واجبات

جمله «وَ بِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ المُفْتَرَضَةُ ؛ به وسيله ولايت شما ، عبادات واجب ، پذيرفته مى شوند» ، اشاره به اين است كه ولايت و محبّت اهل بيت عليهم السلام ، شرط قبولىِ اعمال است و بدون آن ، هيچ عملى نزد خداوند متعال ، پذيرفته نيست ، چنان كه از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :

وَالَّذي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيَّا لَو أنَّ رَجُلاً لَقِىَ اللّهَ بِعَمَلِ سَبعِينَ نَبِيَّا ، ثُمَّ لَم يَأتِ بِوِلايَةِ اُولِى الْأمرِ مِنّا أهلَ البَيتِ ما قَبِلَ اللّه مِنهُ صَرفَا وَ لا عَدلاً .[۱۷]سوگند به آن كه مرا به حق ، به پيامبرى بر انگيخت ، اگر كسى با عمل هفتاد پيامبر ، به بارگاه حق وارد شود ، امّا ولايت ما اهل بيت را به همراه نياورد ، خداوند ، هيچ عمل واجب و مستحبّى را از او نخواهد پذيرفت.

اين سخن ، بدين معناست كه بدون دوستى اهل بيت عليهم السلام ، برنامه هايى كه اسلام براى تكامل انسان آورده ، نمى تواند اثربخش باشد .

به سخن ديگر ، آنچه مى تواند برنامه هاى اسلام را در جهت سعادت و خوش بختى انسان ، قرار دهد ، نظام اسلامى است ، و چنين نظامى ، تنها ، با محور قرار گرفتن خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، امكان تحقّق دارد . بنا بر اين ، بدون ولايت و محبّت آنان ، هيچ عملى پذيرفته نيست .

پس از بيان بركات ولايت و دوستى اهل بيت عليهم السلام ، در پايان اين بخش ، به موقعيت والاى آنان نزد خداوند ، اشاره مى شود .

۶ . شفاعت اهل بيت عليهم السلام

جملات پايانى اين بخش از «زيارت جامعه» ، به آخرين بركات ولايت و محبّت اهل بيت عليهم السلام براى پيروان آنها ، اشاره دارد كه عبارت است از : شفاعت در روز قيامت ، و «مقام محمود» ، همان مقام شفاعت كبراست كه ويژه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله است . آنان ، از اين موقعيت بس والا ، نزد خداوند متعال ، در قيامت براى هدايت دوستان خود ، به بهشت و ترفيع درجه آنان ، بى نهايت بهره مى برند . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :

إلزَموا مَوَدَّتَنا أهلَ البَيتِ فَإنَّهُ مَنْ لَقِىَ اللّهَ عز و جل وَ هُوَ يَوَدُّنا دَخَلَ الجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا .[۱۸]به دوستى ما اهل بيت ، چنگ زنيد ؛ زيرا هر كس خداوند عز و جل را ، در حالى كه ما را دوست داشته باشد ، ديدار كند ، با شفاعت ما به بهشت مى رود .


[۱]«معالم : جمع مَعْلَم و المَعْلَم : الأثَر يستدلُّ به على الطريق» (لسان العرب ، ج ۱۲ ، ص ۴۲۰) .

[۲]« ... يدلّ على إنضمام الشى ء إلى الشى ء» (معجم مقاييس اللّغة ، ج ۱ ، ص ۱۳۱) .

[۳]«الفرقة : مصدر الاِفتراق» (لسان العرب ، ج ۱۰ ، ص ۳۰۰) . «و افترقوا أى فارق بعضهم بعضا» (العين ، ج ۵ ، ص ۱۴۷) . «الفَرق : خلاف الجمع» (لسان العرب ، ج ۱۰ ، ص ۲۹۹) .

[۴]«الدرجة : واحدة الدرجات و هى الطبقات من المراتب» (لسان العرب ، ج ۲ ، ص ۲۶۶) . «الدرجة : الرفعة فى المنزلة» (همان جا) .

[۵]. بحار الأنوار ، ج ۸۱ ، ص ۲۷۴ .

[۶]الكافى ، ج ۱ ، ص ۵۳ ، ح ۱۴ .

[۷]. مقتل الحسين عليه السلام ، ج ۱ ، ص ۵۹ .

[۸]. الأمالى ، طوسى ، ص ۵۸۳ ، ح ۱۲۰۷ .

[۹]. ينابيع المودّة ، ج ۳ ، ص ۴۵۵ ، و ۴۶۰ .

[۱۰]. سلسلة الذَّهَب ، يعنى زنجيره طلايى . از آن رو كه امام رضا عليه السلام ، حديث را با ذكر اسامى اجداد مطهّرش به پيامبر صلى الله عليه و آله و جبرئيل عليه السلام رسانده ، به «سلسلة الذّهب» مشهور شده است .

[۱۱]. دو اتاقك چوبين روباز يا داراى سايبان كه آنها را در طرفين شتر يا اسب مى بندند و در هر اتاقك ، مسافرى مى نشيند و در قديم ، وسيله حمل و نقل مسافران بوده است (فرهنگ معين ، ج ۳ ، ص ۲۹۱۱).

[۱۲]. التوحيد ، ص ۲۵ ، ح ۲۳.

[۱۳]. الأمالى ، صدوق ، ص ۲۵۹ ، ح ۱.

[۱۴]. سوره مائده ، آيه ۳ .

[۱۵]الأمالى ، طوسى ، ص ۲۹۶ ، ح ۵۸۲ .

[۱۶]سوره شورا ، آيه ۲۳ .

[۱۷]. الأمالى ، مفيد ، ص ۱۱۵ ، ح ۸ .

[۱۸]المعجم الأوسط ، ج ۲ ، ص ۳۶۰ ، ح ۲۲۳۰ .

  • بموالاتکم علمنا الله معالم (قسمت اول) (دانلود)

  • بموالاتکم علمنا الله معالم (قسمت دوم تا دقیقه 14) (دانلود)

  • بموالاتکم علمنا الله معالم (قسمت اول) (دانلود)

  • بموالاتکم علمنا الله معالم (قسمت دوم تا دقیقه 14) (دانلود)