حدیث
الأمالى للطوسى : أخبرنا محمّد بن محمّد ، قال : أخبرنا أبو الحسن عليّ بن خالد المراغي ، قال : حدّثنا أبو صالح محمّد بن فيض العجلى ، قال : حدّثنا أبى ، قال : حدّثنا عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قالَ :
حَدَّثَنا أبو جَعفرٍ مُحَمّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ موسى، قالَ : حَدَّثَنى أبِىَ الرِّضا عَليُّ بنُ موسى، قالَ : حَدَّثَنى أبى موسى بنُ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، قالَ : حَدَّثَنى أبى جَعفَرٌ، قالَ : حَدَّثَنى أبى مُحَمَّدُ بنُ عَلِيٍّ، قالَ : حَدَّثَنى أبى عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ، قالَ : حَدَّثَنى أبِىَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ ، عَن أبيهِ أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ أبى طالِبٍ عليهم السلام، قالَ : بَعَثَنى رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَلى اليَمَنِ فَقالَ - وهُوَ يُوصِينى - : يا عَلِيُّ ! ما حارَ مَنِ استَخارَ ، ولا نَدِمَ مَنِ استَشارَ.
[۱]
ترجمه
حضرت عبد العظيم عليه السلام - به نقل از امام جواد عليه السلام، از پدرانش - : امير مؤمنان عليه السلام فرمود : «پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مرا به يمن فرستاد و در ضمن وصيّتهايى كه به من مىنمود، فرمود : اى على ! سرگردان نخواهد شد كسى كه طلب خير كند ، و پشيمان نمىگردد كسى كه كارهاى خود را با مشورت انجام دهد» .
شرح
هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، امام على عليه السلام را به نمايندگى خود، به يمن اعزام كرد، رهنمودهايى براى ايشان داشت كه در اين مأموريت سياسى - اجتماعى، از آنها بهره گيرد . در حديثِ ياد شده، به دو رهنمود مديريتى مهم، اشاره شده است : يكى «استخاره»، يعنى مشورت با خداوند متعال، و ديگرى «استشاره»، يعنى بهرهگيرى از نظر و مشورت ديگران .
براى توضيح اين دو رهنمود، اين نكات، قابل توجّه اند:
۱ . استخاره، به معناى «طلب خير از خداوند متعال» است . در احاديث فراوانى توصيه شده كه انسان در هر كارى كه مىخواهد وارد شود، از خداوند متعال بخواهد كه او را به آنچه خير اوست، راهنمايى بفرمايد و در تشخيص سود و زيان خود، خطا نكند، درست تصميم بگيرد و كارى كه موجب پشيمانى است، انجام ندهد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه مىفرمايد:
يَقولُ اللَّهُعزّ وجلّ: مِن شَقاءِ عَبدى أن يَعمَلَ الأَعمالَ و لا يَستخيرُ بى .
[۲]
خداوندعزّ وجلّ مىفرمايد : از بدبختى بندهام، اين است كه كارها را انجام دهد و از من درخواست خير نكند .
در حديث ديگرى از امام على عليه السلام روايت شده كه به فرزندش توصيه مىفرمود:
و أَكثِرِ الاِستِخارَةَ .
[۳]
بسيار استخاره (طلب خير از خداوند) كن .
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
كانَ أَبى يُعَلِّمُنى الاِستِخارَةَ كَما يُعَلِّمُنِى السُّوَرَ مِنَ القُرآنِ .
[۴]
پدرم ، به همان صورت كه به من سورههاى قرآن را مىآموخت ، استخاره مىآموخت .
همچنين از ايشان نقل شده:
مَن دَخَلَ فِى أَمرٍ بِغَيرِ استِخارَةٍ ثُمَّ ابتُلِىَ لَم يوجَر .
[۵]
هر كس بدون استخاره ، وارد كارى شود و گرفتار گردد ، پاداشى نمىگيرد . البتّه بايد توجّه داشت كه مقصود از استخاره در اين احاديث - همان طور كه اشاره شد - ، طلب خير از خداوند متعال است، نه استخاره با تسبيح يا با قرآن و يا با وسيلهاى ديگر، هر چند اين گونه استخارهها هم اگر با توجّه به شرايط آن انجام شود، مىتواند مصداق احاديث ياد شده باشد.
۲ . استشاره، به معناى نظرخواهى از افراد صاحبنظر است . در احاديث فراوانى تأكيد شده كه انسان در كارهايى كه انجام دادن آنها نياز به مشورت دارد، از ديگران نظرخواهى نمايد . از امام على عليه السلام نقل شده است :
مَن شاوَرَ ذَوِى العُقولِ استَضاءَبأنوارِ العُقولِ .
[۶]
هر كه با خردمندان مشورت كند، از پرتو خردها روشنايى مىگيرد .
المَشورَةُ تَجلِبُ لكَ صَوابَ غَيرِكَ .
[۷]
مشورت، انديشه درست ديگران را براى تو كسب مىكند .
المُستَشِيرُ مُتَحَصِّنٌ مِنَ السَّقَطِ .
[۸]
مشورت كننده، براى مصونيت از خطا خود را در دژ قرار داده .
گفتنى است كه مشورت با ديگران، مانند استخاره، شرايطى دارد[۹]كه رعايت آنها ضرورى است و در اين جا مجال ذكر آنها نيست.
۳ . آمدن استشاره در كنار استخاره، در حديثِ ياد شده، اشاره به اين است كه در انجام دادن امور مهم، استشاره و استخاره، مكمّل يكديگرند. از اين رو در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده:
إذا أرَدتَ أمراً فلا تُشاوِرْ فيهِ أحَداً حتّى تُشاوِرَ رَبَّكَ.
هرگاه خواستى كارى انجام دهى، پيش از مشورت با پروردگارت، با هيچ كس مشورت مكن. در ادامه حديث، وقتى راوى مىپرسد: «چگونه با پروردگارم مشورت كنم؟»، امام عليه السلام مىفرمايد:
تقولُ : «أستَخِيرُ اللَّهَ» مائةَ مرّةٍ ، ثُمّ تُشاوِرُ الناسَ ؛ فإنّ اللَّهَ يُجرِى لكَ الخِيَرَةَ على لِسانِ مَن أحَبَّ .
[۱۰]
صد بار مىگويى: «أستَخيرُ اللَّه؛ از خدا، خير (راه درست) را مىطلبم» و سپس با مردم مشورت مىكنى . در اين صورت، خداوند، خير و صلاح تو را بر زبان هر كه دوست داشته باشد، جارى مىسازد.
[۱]الأمالى ، طوسى : ص ۱۳۶ ح ۲۲۰ ، بحار الأنوار : ج ۷۲ ص ۱۰۰ ح ۱۳ .
[۲]بحار الأنوار : ج ۹۱ ص ۲۲۲ ح ۱ .
[۳]نهج البلاغة : نامه ۳۱ .
[۴]فتح الأبواب : ص ۱۴۸ .
[۵]المحاسن : ج ۲ ص ۵۹۸ ح ۴ .
[۶]ميزان الحكمة : ج ۶ ص ۸۷ ح ۱۰۰۰۸.
[۷]ميزان الحكمة : ج ۶ ص ۸۷ ح ۱۰۰۰۹ .
[۸]ميزان الحكمة : ج ۶ ص ۸۷ ح ۱۰۰۱۰ .
[۹]ر.ك: ميزان الحكمة: عنوان «مشورت».
[۱۰]ر . ك : ميزان الحكمة : ج ۶ ص ۸۹ ح ۱۰۰۲۵ .