حدیث
عيون أخبار الرضا عليه السلام : حدّثنا عليّ بن أحمد بن عمران الدقّاق ، قال : حدّثنا محمّد بن هارون الصوفى ، قال : حدّثنى أبو تراب عبيداللَّه بن موسى الرويانى ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال :
قُلتُ لِأَبى جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيِّ الرِّضا عليه السلام : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ! حَدِّثنى بِحَديثٍ عَن آبائِكَ عليهم السلام . فَقالَ : حَدَّثَنى أبى ، عَن جَدّى ، عَن آبائِهِ عليهم السلام ، قالَ : قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : مُجالَسَةُ الأَشرارِ تورِثُ سوءَ الظَّنِّ بِالأَخيارِ .
[۱]
ترجمه
حضرت عبد العظيم عليه السلام: به امام جواد عليه السلام گفتم : اى فرزند پيامبر خدا! از پدرانت برايم حديثى بيان فرما .
فرمود : «پدرم، از جدّم، از پدرانش نقل نمود كه امير مؤمنان عليه السلام فرمود : همنشينى با بدان، موجب بدبينى به نيكان است» .
حدیث
مسائل عليّ بن جعفر : حدّثنى محمّد بن موسى بن المتوكّل ، قال : حدّثنا عليّ بن الحسين السعدآبادى ، عن أحمد بن أبى عبد اللَّه البرقى ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال :
حَدَّثَنى عَلِيُّ بنُ جَعفَرٍ ، عَن أخيهِ موسى بنِ جَعفَرٍ ، عَن أبيهِ عليهما السلام ، قالَ : قالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : لَيسَ لَكَ أن تَقعُدَ مَعَ مَن شِئتَ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : ( وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى ءَايَتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ )
[۲].[۳]
ترجمه
حضرت عبد العظيم عليه السلام - به سند خود - : امام زين العابدين عليه السلام فرمود : «جايز نيست با هركسى همنشينى كنى ؛ زيرا خداوند - تبارك و تعالى - مىفرمايد : (هر گاه ديدى كسانى در آيات ما [غرضورزانه ]فرو مىروند ، از آنها دورى كن تا در سخنى غير از آن فرو روند، و اگر شيطان، تو را به فراموشى انداخت، پس از يادآورى، ديگر با گروه ستمكار، همنشينى نكن) » .
شرح
در اين حديث، همنشينى با افراد شرور و زشتكار ، به دليل آن كه موجب بدگمانى به نيكان مىگردد ، نكوهيده شمرده شده است . براى تبيين اين حكمت ، نكات ذيل ، قابل توجّه اند:
۱ . اين حكمت ، ريشه در آيه دوازده از سوره حجرات دارد كه دورى از بسيارى از گمانها را لازم مىداند ؛ زيرا برخى از گمانها گناه اند .[۴]يكى از گمانهاى گناه ، بدگمانى به نيكان است . با توجّه به اين كه بدگمانى معمولاً در اختيار انسان نيست ، نهى از بدگمانى به معناى پرهيز از مقدّمات آن و يا ترتيب اثر ندادن بر آن است . بنا بر اين، حديث ياد شده، در واقع، يكى از مقدّمات اختيارىِ «بدگمانى به نيكان» را تبيين مىنمايد كه اگر كسى بخواهد جلوى اين كار را بگيرد، بايد با بَدان و اشرار ، همنشين نگردد .
در حديثى از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله نقل شده كه فرمود :
مَن أساءَ بِأخيهِ الظَّنَّ فَقَد أساءَ بِرَبِّهِ ، إنَّ اللَّهَ تَعالى يَقولُ : (اِجْتَنِبُوا كَثِيرَاً مِنَ الظَّنِّ)
[۵].[۶]كسى كه به برادر [دينى ]خود گمان بد برد ، نسبت به پروردگار خود بدى كرده است ؛ زيرا خداوندعزّ وجلّ مىفرمايد : (از بسيارى از گمانها بپرهيزيد) .
۲ . در حكمت ياد شده ، توضيحى در باره زيانهاى بدگمانى به نيكان ، ارائه نگرديده كه اشاره به اين نكته است كه زيانهاى اين خصلت براى زندگى فردى و اجتماعى انسان ، بديهى است .
۳ . يكى از زيانهاى بدگمانى، اين است كه شخص بدگمان، در زندگى خود، تنها خواهد ماند و براى خود، دوست و همنشينى، باقى نخواهد گذاشت؛ زيرا وقتى كسى نسبت به نيكان، سوء ظن داشته باشد ، نسبت به افراد بد ، به طريق اولى، بدگمان خواهد بود . از اين رو ، در حديثى از امام على عليه السلام آمده است :
مَن غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظَّنِّ لَم يَترُك بَينَهُ وَ بَينَ خَليلٍ صُلحَاً .
[۷]
هر كه بدگمانى بر او چيره شود ، جاى آشتى با هيچ دوستى، براى او باقى نمىماند .
از اين رو ، بدگمان ، از همه كس گريزان است . در حديثى ديگر از ايشان آمده است:
أسوَأُ النَّاسِ حالاً مَن لَم يَثِقْ بَأحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ، وَ لَم يَثِقْ بهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ .
[۸]
آن كسى حال و روزش از همه بدتر است كه به سبب بدگمانىاش، به كسى اعتماد ندارد و به سبب بدكردارىاش، هيچ كس به او اعتماد نمىكند .
[۱]عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۵۳ ح ۲۰۴ ، بحار الأنوار : ج ۷۱ ص ۱۹۱ ح ۴ . نيز ، ر . ك : همين كتاب : ح ۹۳ .
[۲]انعام : آيه ۶۸ .
[۳]مسائل علىّ بن جعفر : ص ۳۴۳ - ۳۴۴ ح ۸۴۷ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۱۱۶ ح ۱۳ .
[۴](يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِ إِثْمٌ ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد ؛ چرا كه برخى از گمانها گناه اند) .
[۵]حجرات : آيه ۱۲ .
[۶]كنز العمّال : ح ۷۵۸۷ .
[۷]غرر الحكم : ح ۸۹۵۰ .
[۸]كنز الفوائد : ج ۲ ص ۱۸۲ .