دفاع از زيارت عاشورا - صفحه 31

و نيز در اين زيارت، چيزي نيست که با اصول مسلم اعتقادي ما يا کتاب خدا و يا سنت قطعي مخالف باشد تا براي دستيابي به واقعيت، نيازمند دليل و استدلال باشيم. در باره مسأله لعن - که نتايجي مانند آشوب و فتنه‌گري‌هاي فرقه‌اي و تعميق شکاف ميان مسلمانان در پي دارد - بايد گفت که نويسنده، آن را به شکلي عملي، با جست و جو در نسخ خطي المصباح ـ که از سده‌هاي پيشين بر جاي مانده ـ نفي کرده است.
مردم با اين زيارت شريف الفت دارند و آن را از نسلي به نسل ديگر رسانده‌اند. نويسنده اين زيارت را نفي نکرده است و مدعي ساختگي بودن آن نيست، بلکه فقط در سند آن تشکيک کرده است. اما عموم مردم ـ که اهل فن نيستند ـ تصور مي‌کنند که نتيجه اين پژوهش، ساختگي دانستن زيارت عاشوراست؛ در حالي که اين معنا، به يقين، مورد نظر مؤلف نبوده است. حال که چنين است، چرا نويسنده سعي در دامن زدن به سردرگمي مردم در خصوص اين زيارت مشهور - که از نسلي به نسل ديگر رسيده است و علماي بزرگ نسبت به خواندن آن مواظبت مي‌کردند - دارد.
تمامي فرازهاي اين زيارت، جز در مسأله پيشين، با باورهاي ما ـ که از اهل بيت عليهم السلام دريافت کرده‌ايم ـ منطبق است. از جمله اين فرازها دوري جستن از دشمنان آل محمد عليهم السلام و لعن قاتلان امام حسين عليه السلام است که پيامبر صلّي الله عليه و آله آن دو را اعلام کرده و بيشتر مسلمانان با ما در آنها همراه‌اند.
در اين نوشتار، اولاً، بر آن هستيم که نگاهي به سند اين زيارت انداخته، اعتبار اين روايت را از ناحيه سند به اثبات رسانيم و ثانياً، درستي اين زيارت را با قراين موجود در اسناد پنج‌گانه‌اش، نزد ابن قولويه و شيخ طوسي، حتي با فرض عدم اعتبار سند آن، ثابت کنيم.
از اين رو، بحث در خصوص اين زيارت، در اين مقاله در دو فصل سامان مي‌يابد:
اول. اثبات اعتبار راويان،
دوم. اثبات اعتبار خود روايات از راه قراين موجود در اسناد آن، با قطع نظر از اعتبار راويان و يا عدم اعتبار آنها.

فصل اول. بررسي صحت زيارت عاشورا

روايت اول

روى الشيخ في المصباح، عن محمّد بن خالد الطيالسي، عن سيف بن عميرة، قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمّال و جماعة من أصحابنا إلى الغري، بعد ما خرج أبو عبد الله عليه السلام فسرنا من الحيرة إلى المدينة، فلمّا فرغنا من الزيارة، صرف صفوان وجهه إبي ناحية أبي عبد الله الحسين عليه السلام، فقال لنا: تزورون الحسين عليه السلام من هذا المكان من عند رأس أمير المؤمنين ـ صلوات الله عليه ـ ، و من هاهنا و أومأ إليه أبو عبد الله الصادق عليه السلام و أنا معه. قال: فدعا 1 صفوان بالزيارة التي رواها علقمة بن محمّد الحضرمي، عن أبي جعفر عليه السلام في

1.. يعني صفوان زيارتي را که علقمه روايت کرده، درخواست کرد و ممکن است «دعا» مجازاً به معناي «زار» باشد؛ اما معناي اول درست‌تر به نظر مي‌رسد.

صفحه از 46