حاشية الصحيفة السجادية - صفحه 285

آن كه در ميان خواب و بيدارى ديدم كه صاحب الزمان ـ صلوات اللّه عليه ـ در اصفهان، در جامع قديم، نزديك به باب تالار كه هم اكنون دَرسگاه من است، ايستاده. بر آن حضرت سلام كردم و خواستم پايش را بوسه دهم كه نگذاشت و مرا گرفت. پس بر دست امام عليه السلام بوسه دادم و مسائلى چند را كه از برايم مشكل مى بود از آن حضرت پرسيدم... سپس گفتم: اى سرورم! همواره مرا ميسّر نيست كه به خدمتت شرفياب گردم، مرا كتابى ده كه پيوسته بر آن كار كنم. آن حضرت عليه السلام فرمود: از براى تو كتابى به مولانا محمد تاج داده ام و من او را در خواب مى شناختم. پس آن حضرت فرمود: برو و آن را از او بستان. از آن درِ مسجد كه پيشِ روى امام عليه السلام بود به جانب دار البطيخ ۱ ـ كه محلتى است از اصفهان ـ بيرون شدم. هنگامى كه به آن شخص رسيدم، چون مرا ديد به من گفت: صاحب الزمان عليه السلام تو را به سراغ من فرستاده است؟ گفتم: آرى. پس از جيب خود كتابى ديرينه به در آورد. چون آن را گشودم دانستم كه كتاب دعاست. بوسيدمش و بر ديده نهادم و از وى رخ تافته روى به صاحب الزمان عليه السلام آوردم كه بيدار شدم، و آن كتاب با من نبود. به خاطر از كف دادن آن كتاب تضرع و گريه و زنهارخواهى آغازيدم تا آن بامداد دميد.
پس چون از نماز و تعقيب بپرداختم، مرا در خاطر بود كه مولانا محمد همان شيخ [شيخ بهاءالدين محمد عاملى ]است و «تاج» ناميدنش به سبب بلندآوازگى او در ميان عالمان است. هنگامى كه به درسگاهش رسيدم كه در مجاورت مسجد جامع بود، او را مشغول مقابله صحيفه ديدم و آن كه مى خوانْد سيد صالح امير ذو الفقار جرپادقانى ۲ بهبهانى، با نظارت و مقدمه: عبد الحسين حائرى، تهران، كتاب خانه موزه و مركز اسناد مجلس شوراى اسلامى، 1381ش، ج 24، ص 415.
در صفحه اوّل نسخه روايت ابن اشكيب هم دست نوشته اى از ذوالفقار آمده كه احتمالاً همين فرد مورد نظر باشد. ر . ك: صحيفه سجاديه روايت حسين بن اشكيب، ص 54. بود. دَمى نشستم تا از آن كار بپرداخت و گويا در

1.همان كه تربت نظام (مرقد منسوب به خواجه نظام الملك طوسى)، محله پاچنار، كوچه نظام الملك و دالبتى خوانده مى شود و امروزه در خيابان احمد آباد قرار گرفته است. مزارات اصفهان، سيد مصلح الدين مهدوى، تصحيح و تعليق: اصغر منتظر القائم، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۲ش، ص ۱۸۳ـ۱۸۴.

2.براى اطلاعات بيشتر درباره وى ر . ك: دو گفتار، سيد محمدعلى روضاتى، قم، كتاب خانه تخصصى تاريخ اسلام و ايران، ۱۳۷۸ش، ص ۱۲ـ۱۴. در مفتاح الفلاح نسخه ش ۶۷۳ مجموعه طباطبايى كتاب خانه مجلس شوراى اسلامى رونوشت اجازه روايتى از شيخ بهايى به سيد ذوالفقار حسينى درج شده كه ظاهرا همين امير ذوالفقار گلپايگانى باشد. ر . ك: فهرست نسخه هاى خطى كتاب خانه مجلس شوراى اسلامى، سيد محمد طباطبايى

صفحه از 564