جمعيت کمي از آنها که خود تقسيم به شهرت روايي، عملي و فتوايي ميگردد. ۱
مخالفت اجماع و يا به اصطلاح خرق اجماع جايز نيست؛ چنان که ميرداماد به آن اشاره دارد وي ميگويد:
لا يجوز خرق اجماع الخاصة کما لا يجوز خرق اجماع الأَمّة. ۲
در حالي که مخالفت با مشهور به عنوان نوادر از اقوال گرچه متعارف نيست، ولي اتفاق افتاده است؛ مانند:
1. شيخ طوسي خبر ثقه، ولي فاسق را در افعال و جوارح؛ بر خلاف مشهور، مقبول ميداند ۳ .
2. شهيد ثاني شهرت را جابر ضعف سند نميداند ۴ .
3. سيد بن طاووس، با تقسيمي تازه، خبر را به چهار قسم صحيح، حسن، موثق و ضعيف تقسيم نموده است؛ ۵ در حالي که مشهور بين قدما و زمان خود او خبر را به صحيح، ضعيف، مقبول و غير مقبول تقسيم نمودهاند ۶ .
4. شيخ بهايي حديث منقطع را با حذف يک نفر از سند ميداند ۷ ؛ بر خلاف مشهور که در تعريف منقطع حذف يک نفر و يا بيشتر را معتبر ميدانند ۸ .
به هر حال، ندرت و شذوذ در تقابل با شهرت است ۹ ؛ امّا نوادر ۱۰ از حکيم ميرداماد عبارتاند از:
1.موسوعة مصطلحات اصول الفقه عند المسلمين، ج ۱، ص ۸۳۴ .
2.حاشية علي مختلف الشيعة، ۶۱ .
3.العدّة في اصول الفقه، ج۱، ص ۳۸۲.
4.فوائد القواعد، ۹۶.
5.۱ . منتقي الجمان ج ۱، ص ۱۳.
6.اصول الحديث و احکامه، ص ۴۲.
7.الوجيزة، ص ۳.
8.اصول الحديث و احکامه، ص ۹۲.
9.الوجيزة، ص ۵.
10.بعضي از نوادر غير مرتبط به بحث عبارتاند از:
الف. خبر واحد غريب:
در تعريف مشهور آمده است: خبر واحد غريب روايتي است كه فقط يک راوي آن را نقل نموده باشد؛ گرچه طُرُق به او يا از آن راوي متعدد باشد. ميرداماد به گونهاي ديگر به تعريف آن پرداخته، ميگويد: روايتي كه فقط يک راوي آن را روايت نموده است، به نحوي كه يک راوي در طبقه اول و يا دو راوي در طبقات بعدي باشند (الرواشح، ص ۲۰۲). اين گونه تعريف به محقق ميرداماد اختصاص دارد. ميرداماد در تعريف غريب ميگويد: «من الذائع المقّرر عند ائمة هذا الفن اَن العدل الضابط مِمَّن يجمع حديثه و يقبل لعدالته و ثقته و ضبطه اذا انفرد بحديث سمي غريباً». و از طرف ديگر، غريب را به صحيح و غير صحيح تقسيم ميکند. شايد مرادش از صحيح، حديث مقبول بوده است ( الرواشح، ص ۲۰۲).
ب. غريب الفقه:
ميرداماد در تقسيمي ديگر، غريب را به غريب لفظي و يا فقهي و اسنادي تقسيم مينمايد: اين تقسيم غير از تقسيم غريب به غريب متناً و اسناداً و اسناداً لامتناً است که در خبر غريب بحث ميشود در اين جا غريب را از جهت لفظ توضيح ميدهد و ميگويد: «لفظاً و فقهاً، لامتنأ و اسناداً». غريب لفظي، چه در قرآن و چه در حديث، آيهاي از قرآن و يا متني از حديث را گويند که داراي الفاظ دشوار و دور از فهم باشد و آن به خاطر کمي استعمال آنهاست» (مقدمه ابن صلاح، ص ۱۶۴). کتب بسياري در اين فن به نام غريب القرآن و يا غريب الحديث نگاشته شده است. آقا بزرگ تهراني نام هفده کتاب غريب القرآن را آورده است (الذريعة، ج ۱۶، ص۴۷ ـ ۵۰). ابن اثير نيز در مقدمه النهاية تعدادي از مؤلفين غريب الحديث را نام ميبرد (النهايه في غريب الحديث ج ۱، ص ۵ ـ ۷). غريب الحديث مرحوم طريحي جامع همه کتب در اين موضوع است.
گفته ميّشود نخستين کسي که به تأليف کتاب در غريب الحديث اقدام کرد، ابوعبيده معمر بن مثني و يا نضر بن شميل است (مقدمه ابن صلاح، ص ۳۹۷).
غريب الفقه اصطلاحي بديع است. ميرداماد در تعريف آن آورده است:
«فهو ما يتضمن بظاهر المتن و باطنه نکتهً غامضه امّا من حقايق المعارف و دقايق الأسرار او من شرايع الاحکام و وظايف الأدب المستنبطة منه ببالغ النظر و دقيق التأمل» (الرواشح، ص ۲۵۰). در کتب شيعه معمولاً مشکلات احاديث فقهي در ضمن کتب غريب القرآن آمده، ولي غريب الفقه در علم الحديث نيامده است. در فقه عامه کتابهايي به نام غريب الفقه نوشته شده است؛ از جمله غريب الفقه از منصور محمد بن احمد الازهري اللغوي (م ۳۷۰ ق) است. حاجي خليفه بابي را در کشف الظنون به اين دست کتب اختصاص داده است ( کشف الظنون، ج۲، ص ۱۲۰۳).