1. مجهول لغوي و اصطلاحي:
مجهول لغوي آن است که نه حال راوي آن معلوم باشد و نه در کتب رجال نامي از او برده شده باشد، امّا مجهول اصطلاحي بدين معناست که اصحاب رجال حکم به جهالت راوي خاصي نمايند؛ مانند مجهول بودن اسماعيل بن قتيبه که از اصحاب امام رضا عليه السلام و بشير المستنير که از اصحاب امام باقر عليه السلام است.
ميرداماد بر خلاف سيره رجاليان که راوي مجهول لغوي را نشانه ضعف سند روايت ميدانند، ۱ ميگويد:
حديث ضعيف ـ که در تقابل با حديث صحيح، حسن، موثق و يا قوي است ـ تعريف خاصي را دارد و نميتوان به صرف مجهول بودن راوي، حديث را ضعيف و آن را موجب طعن راوي دانست. مجهول بودن راوي، غير معلوم بودن حال وي از جهت جرح و تعديل است. بنا بر اين، اين گونه روايت را نه ضعيف و نه صحيح ميدانيم و مجوزّي براي تضعيف نخواهيم داشت. ۲
با تفحص در کتب رجالي، مانند رجال الطوسي، رجال ابن الغضائري، رجال النجاشي و الخلاصة علامّه در مييابيم که 114 راوي مجهولاند. اين در حالي است که مجهول در اصطلاح بر دو امر اطلاق ميگردد:
الف. صفت براي حديث، و آن روايتي است که از راوي غيرموثق و غير ممدوح و غيرمجروح روايت شده باشد؛ مانند اين که ميگويند: «عن رجل»، «ممن حدَّثه» و... ۳
ب. صفت براي روايتکننده، و آن فردي است که ائمه رجال، حکم به مجهول بودن او دادهاند ۴ و در کتب رجالي تصريحي بر عدالت و وثاقت و ضعف و يا جرح او نيامده است ۵ .
از عبارات ميرداماد دانسته ميشود هر دو اطلاق در مجهول اصطلاحي مورد نظر است؛ بدين ترتيب که از جرح و تعديل روايت کننده خصوصيت روايت به دست ميآيد.
1.شرح البداية، ص ۶۶.
2.الرواشح السماوية، ص ۱۰۴ ـ۱۰۶.
3.اصول الاخيار، ص ۱۰۲.
4.الرواشح السماوية، ص ۲۶۰.
5.مقياس الهداية، ج ۲، ص ۱۳۰.