حکمت تأکید بر حفظ چهل حدیث

حکمت تأکید بر حفظ چهل حدیث

پس از توضیح مراد از «حفظ» و «چهل»، مفاد احادیث محفوظ و تاریخچه ی چهل حدیث نویسی بیان شده است.

مروری اجمالی بر احادیث، نشان دهنده فراوانی احادیث ترغیب کننده به حفظ چهل حدیث در مصادر حدیثی شیعه و اهل سنّت، فراتر از حدّ استفاضه است. حتّی ادّعای تواتر این مضمون نیز در سخن برخی عالمان، مطرح شده است.[۱]

سخن پیامبر(ص) در ترغیب مردمان به حفظ چهل حدیث، روشی شایسته برای همگانی کردن معارفِ حدیث در جامعه و حفظ و نقل و گزارش آن برای دیگران و نسل های آینده است که با توجّه به مقتضیات هر فرد و جامعه، گونه ها و مصداق های گوناگونی می یابد.

مقصود از «حفظ»

واژه«علی»در«مَن حَفِظَ عَلی اُمَّتی»، به معنای «لام» است[۲]و مراد از جمله«مَن حَفِظَ عَلی اُمَّتی أربَعینَ حَدیثا»، آن است که حفظ حدیث به جهت فایده رساندن به امّت اسلام باشد.[۳]

در باره معنای «حفظ» در این حدیث نیز مباحث و احتمال هایی مطرح است:

  1. مراد از حفظ، آشنایی با حدیث و به حافظه سپردن روایت از سوی راوی است؛[۴]
  2. هر گونه محافظت، نگهبانی و پرهیز از نابودی مراد است؛
  3. مراد از حفظ حدیث، گسترش، ترویج و نقل حدیث در میان مسلمانان است، هر چند راوی، آن حدیث را حفظ نباشد و حتّی معنای آن را هم نداند؛ زیرا تنها در این صورت است که مسلمانان، از آن بهره مند می شوند؛[۵]
  4. مراد از حفظ، حفاظت از تغییر و تحریف است که نتیجه و غایت این کار است.[۶]

می توان گفت: مراد از حفظ، اهتمام جدّی و همه جانبه افراد به حدیث است که مراتبی گوناگون و مترتّب بر هم دارد و از مرحله به حافظه سپردن متن حدیث از سوی فرد آغاز می شود و با کتابت حدیث، انتقال شفاهی و کتبی به دیگران و حتّی کارهای هنری که سبب ماندگاری و رواج حدیث در جامعه و مخاطبان می شود، استمرار می یابد.

فهم حدیث، مرتبه بالاتر حفظ است و عمل کردن به حدیث یا ترغیب افراد و جامعه به عمل بدان نیز مرتبه عالی تر حفظ و صیانت از حدیث است.

فهم دقیق حدیث، راه یابی به عمق مضمون های حدیث و واکاوی ظرائف موجود در حدیث، با تحصیل و مباحثه و تدریس مستمر به دست می آید. روشن است که در این صورت، عمل کردن شخص، یا مخاطبان به مفهوم حدیث ـ در صورتی که مرتبط با موارد عملی باشد ـ، دارای دقّت و عمق بیشتری خواهد بود.

این احادیث در پی تبیین کمترین حدّ شرایط برای دستیابی به مقام فقاهت (دین شناسی) و دانشمندی در قیامت اند. طبیعی است که تلاش بیشتر و کامل تر، به دستیابی به مقامات بالاتر و شایسته تر خواهد انجامید.

علاّمه مجلسی رحمه الله در توضیح این حدیث، نوشته است: «حفظ»، مراتبی متفاوت داشته و هر یک از مراتب نیز اجر و ثوابی مخصوص به خود دارد.

اوّلین مرتبه حفظ، به یاد سپردن یا نگاشتن الفاظ حدیث و انتقال آن به نسل های آینده است.

مرتبه دوم از حفظ، فهم روایت، آگاهی از ظرافت های موجود در آن، تفکر در دقایق آن و استنباط معارف و احکام از آن است.

مرتبه سوم که بالاترین مراتب حفظ است، عمل به روایت و تأثیر پذیرفتن از ارشادهای آن است.[۷]

به نظر می رسد تأثیر ذکر شده بر حفظ چهل حدیث، با مجموع معنای دوم و سوم مطرح شده در سخن علاّمه مجلسی رحمه الله تناسب بیشتری دارد؛ زیرا او را در قیامت، دین شناس و دانشمند، معرّفی می کند و این ویژگی کسانی است که به ظرافت های موجود در روایت، آگاهی یافته و بدان عمل کرده اند. در فرهنگ روایی ما، عالم بی عمل، عالِم شمرده نمی شود.

مراد از عدد «چهل»

عدد چهل در فرهنگ اسلامی، عدد ویژه ای است که به گونه خاص، در قرآن و احادیث، بدان توجّه شده است:

«حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک.... [۸]

تا زمانی که به کمال قدرت و رشد و چهل سالگی برسد می گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم...».

برخی موارد دیگرِ اشاره به عدد چهل، از این قرارند:

میقات موسی(ع) با پروردگار، چهل روز طول کشید.[۹]

در روایات اسلامی، چهل سالگی انسان، علامت رشد فکری او شمرده شده است.[۱۰]

اگر چهل مؤن کنار جنازه مسلمانی، به نیکی او شهادت دهند، مشمول رحمت و غفران الهی قرار خواهد گرفت.[۱۱]

کسی که خمر بنوشد[۱۲]یا غیبت مسلمانی را کند[۱۳]تا چهل روز، نماز و اعمالش قبول نمی شود.

حدّ همسایگی نیز تا چهل منزل تعیین شده است.[۱۴]

همچنین عدد چهل برای به فعلیت رسیدن قوای انسانی مطرح شده است.[۱۵]

از مجموع این احادیث و احادیث مشابه دیگر، روشن می شود که عدد چهل در فرهنگ اسلامی، ویژگی خاصی دارد که آن را از اعداد پیش و پس از خود، متمایز می کند. مداومت بر عمل با معیار عدد چهل، سبب پدید آمدن خواصّ جدیدی می شود که قبل از آن به دست نمی آید.[۱۶]

آیا در روایت«مَن حَفِظَ عَلی اُمَّتی أربَعینَ حَدیثا»، مراد از چهل، عدد خاصّی است، یا کثرت و فراوانی را در نظر دارد؟

برخی احتمال دوم را تقویت کرده اند؛ زیرا عدد چهل، نماد کمال در فرهنگ اسلامی است. مطابق با این نظر، شمار عددی چهل، مورد نظر نیست؛ بلکه معرفت کامل مورد نظر است.[۱۷]

به نظر می رسد این سخن، تمام نباشد؛ زیرا احادیث حفظ چهل حدیث، معمولاً از پیامبر اکرم(ص) و در دوره آغازین اسلام، صادر شده اند و در آن دوره، عدد چهل به عنوان یک اصطلاح و نماد کمال در فرهنگ اسلامی مطرح نبوده است. در دوره های بعد هم ـ همان گونه که اشاره شد ـ عدد چهل، خصوصیت داشته است.

از این رو، عدد چهل به عنوان شمار کمترین حدّ عدد حفظ حدیث برای رسیدن به مقام اُخروی، لحاظ می شود.

مفاد احادیث محفوظ

در باره مفاد و مضمون احادیث حفظ شده نیز برخی با استناد به جمله«مِمّا یحتاجونَ إلَیهِ مِن أمرِ دینهِمِ»[۱۸]گفته اند: روایات، در پی ترغیب به حفظ احادیث اعتقادی و عبادی اند و ناظر به روایاتی که به امور دنیوی اشاره دارند (همانند روایات معاملات و وسعت رزق و پیروزی بر دشمن) نیستند.[۱۹]

علاّمه مجلسی، حفظ احادیث اخلاقی را نیز از شمارِ معارف مورد احتیاج شمرده و آن را به روایات اعتقادی و عبادی افزوده است.[۲۰]

می توان گفت: عبارت«مِمّا یحتاجون إلَیهِ مِن أمرِ دینِهِم»، قید توضیحی است؛ یعنی بیانی برای توضیح حدیث است و هدف و اولویت یادگیری را معلوم می کند.

روشن است که همه احادیث صادر شده از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، مفید و برای مردم، قابل استفاده است، خواه ناظر به امور اُخروی باشد، یا امور دنیوی و مرتبط با معاش مردم. و یا ناظر به دنیا و آخرت ـ هر دو ـ.

با توجه به نکات یاد شده، روشن می شود که همه معارف موجود در احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) شایستگی حفظ، فهم، نقل و عمل را دارند. ولی اولویت با روایاتی است که از منظر اعتقادی و رفتاری، تأثیر بیشتری بر فرد و جامعه دارند. این رویکرد، سبب بقای حدیث در طول عصرها و برای نسل ها خواهد شد.

سیر چهل حدیث نویسی در اهل سنّت

سفارش و تأکید پیامبر اکرم(ص) به فراگیری چهل حدیث، سبب شد که از سال های آغازین نگارش حدیث در میان اهل سنّت، اربعین نویسی نیز همگام با تدوین حدیث، آغاز شود. کهن ترین نگاشته اربعین حدیث، نگارش عبد اللّه بن مبارک مروزی (م ۱۸۱ق) است[۲۱]که متأسّفانه اکنون در دسترس نیست.

محمّد بن اسلم طوسی (م ۲۴۲ق)، نگارنده اوّلین کتاب اربعین حدیث موجود است.

اربعین حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ ق) نیز از آثار مشهور اهل سنّت است. مضمون این نگاشته ها، معمولاً روایات اخلاقی بوده است.

در سده های چهارم و پنجم هجری، صوفیان به اربعین نویسی علاقه مند شدند. این علاقه، به سبب مقدّس بودن عدد چهل نزد آنان و استفاده رمزی از این عدد در گفتار و رفتارشان بود.[۲۲]

نگارش چهل حدیث در مباحث کلامی نیز پس از آن رواج یافت که در آن به مباحث توحید، امامت و معاد، توجّه ویژه شد.[۲۳]

همچنان که در دوره های بعد، چهل حدیث نگاری موضوعی (همانند روایات ناظر به یک موضوع اخلاقی یا اجتماعی)، هنری، علم الحدیثی و حتّی تفنّنی رواج یافت.[۲۴]

اربعین نگاری از چهل شیخ، چهل شهر یا چهل شیخ از چهل شهر که از منظر حوزه های حدیثی مورد توجّه بوده اند، کاری هنرمندانه از این شیوه در حوزه علم الحدیث است.[۲۵]

کتاب الأربعین النوویة، نگاشته یحیی بن شرف نووی (۶۳۱ ـ ۶۷۶ ق)، مشهورترین چهل حدیث اهل سنّت است که روایات آن از کتاب های صحیح البخاری و صحیح مسلم، گرفته شده و به موضوعات گوناگون و متنوّعی توجّه داده است.

این کتاب، مورد توجّه عالمان اهل سنّت بوده، به گونه ای که بیش از سی شرح بر آن نوشته اند.[۲۶]

کتاب الأربعین الطائیة، نگاشته محمّد بن محمّد طائی همدانی (م ۵۵۵ ق) نیز از شایسته ترین اربعین نویسی هاست.

یکی از محقّقان، نام ۱۳۵ چهل حدیث شیعه و اهل سنّت از قرن دوم تا پایان قرن دهم هجری را فهرست کرده که بیشتر آن از اهل سنّت اند.[۲۷]۷۵ کتاب نیز از قرن یازدهم تا چهاردهم هجری یاد شده است.[۲۸]

نزدیک به هفتاد کتاب دیگر نیز با نام اربعین وجود دارند که اطّلاعات دقیق کتاب شناختی آنها در دست نیست.

سابقه چهل حدیث نویسی شیعیان

شیعیان، اگر چه با تأخیر چهل حدیث نویسی را شروع کردند، ولی افزون بر جمع آوری حدیث و چهل حدیث نویسی موضوعی، به شرح، تبیین و فقه الحدیث احادیث نیز اهتمام داشته اند.

کهن ترین چهل حدیث شیعی، کتاب الأربعین عن الأربعین فی فضائل علی أمیر المؤنین، نگاشته عبد الرحمان بن احمد خزاعی نیشابوری (م ۴۶۷ ق) است.

از دیگر کتب کهن، می توان به کتاب ابو مسلم بن فوارس (زنده در قرن ششم) با عنوان أربعون حدیثاً فی فضائل أمیرالمؤمنین(ع) و کتاب الأربعون حدیثا عن أربعین شیخاً من أربعین صحابیا از شیخ منتجب الدین رازی (م بعد از ۵۸۵ ق) یاد کرد.

اربعین شهید اوّل (م ۷۸۶ ق) و اربعین فاضل مقداد (م ۸۲۶ ق) نیز با این شیوه نگارش یافته اند.

پس از سده دهم هجری، اربعین نگاری در میان شیعیان، رواج بیشتری یافت.

اربعین شیخ بهایی (م ۱۰۳۱ ق)، شرح نویسی دقیق و روشمند حدیث شیعه را به اوج جایگاه خود نزدیک کرد و مشهورترین چهل حدیث شیعه شد. این کتاب در دوره حیات شیخ بهایی از سوی خاتون آبادی به زبان فارسی ترجمه شد.

اربعین حدیث قاضی سعید قمّی (م ۱۱۰۲ ق)، مرتبط با مباحث حکمی و عرفانی است و به شرح احادیث مشکل پرداخته است.

اربعین حدیث علاّمه مجلسی رحمه الله (م ۱۱۱۱ ق) نیز از مهم ترین منابع در چهل حدیث نویسی است که به سبب تخصّص و مهارت علاّمه مجلسی در فهم حدیث، اهمّیت یافته است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعة، بیش از هشتاد کتاب حدیثی با نام «الأربعون حدیثاً»[۲۹]از منابع شیعی یاد کرده است.

ده ها عنوان کتاب نیز با عنوان «چهل حدیث» به زبان فارسی نوشته شده اند.

در سال های اخیر و با رواج یافتن برنامه های رایانه ای، چهل حدیث نویسی، امری آسان و فراگیر شده است، به گونه ای که شمار عناوین «چهل حدیث» به زبان فارسی در سی سال اخیر، بیش از هزار عنوان است[۳۰]و صدها عنوان نیز با عنوان مشابه با آن، همچون اربعین حدیث، اربعون حدیث و الأربعون حدیثاً، منتشر شده اند. این نگاشته ها، تنها به جمع آوری چهل حدیث پرداخته و از تبیین و تحلیل، تهی هستند.

برخی از مهم ترین چهل حدیث های شیعی

از میان مجموعه های مهم چهل حدیث شیعی، دو کتاب را که به سبب شیوه فقه الحدیثی خاص مؤلف، شهرت یافته اند با تفصیل بیشتری معرفی می کنیم.

  1. اربعین حدیث شیخ بهایی

این کتاب، یکی از بهترین نگاشته ها با عنوان چهل حدیث است که زیبایی و فخامت خود را وام دار جامعیت شیخ بهایی و سلیقه خاصّ وی در مباحث حدیثی و فقه الحدیثی است.

ایشان، کتاب خود را با روایت حفظ چهل حدیث، آغاز کرده و تمام جوانب فقه الحدیثی آن را تبیین کرده است. آن گاه، به ترتیب ابواب فقهی روایاتی را در باره وضو، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد نفس و امر به معروف، مطرح کرده و مسائل و مباحث مهم هر عنوان را تحلیل می کند. پس از آن، روایات اخلاقی ـ اجتماعی مورد نیاز مسلمانان را مطرح و به شایستگی تبیین می کند. برخی از روایات، همانند «وصیت امیر المؤنین»[۳۱]یا «مناهی رسول اللّه (ص)»[۳۲]، در بردارنده ریز موضوعات فراوانی هستند.

مباحث اختلاف احادیث طلب علم را نیز در اواخر کتاب، مطرح کرده است. روایات آخر کتاب به توبه، مرگ و جایگاه روح پس از مرگ، اختصاص یافته است.

شیوه نویسنده معمولاً این گونه است: ابتدا به مفردات و ترکیبات روایت پرداخته و پس از تبیین روایت، اشکال ها و شبهه های احتمالی را بررسی می کند.[۳۳]

این مجموعه را می توان دوره خلاصه و تعمیق معارف دینی برشمرد. این کتاب به زبان عربی نوشته شده و تصحیح جدید آن نزدیک به ششصد صفحه است.

  1. اربعین حدیث امام خمینی

این کتاب، تقریر درس اخلاق امام خمینی رحمه الله به قلم ایشان است که در سال ۱۳۸۵ ق، نگاشته شده است.

هفت حدیث از این مجموعه، در باب اعتقادات، مباحث عرفانی و معارف دینی بوده که در آخر مجموعه قرار گرفته اند.

بیشتر مباحث کتاب، به احادیث فضائل و رذائل پرداخته است. اوّلین حدیث، مربوط به جهاد نفس است و سپس ریا، عجب، تکبّر، حسد، دنیا دوستی، غضب، تعصّب، نفاق و هوای نفس به عنوان مهم ترین رذائل اخلاقی، به گونه ای نسبتاً تفصیلی بررسی شده اند.

پس از این ده حدیث، روایات مرتبط با فطرت، فکر، توکل، خوف و رجا، امتحان مؤن، صبر، توبه، ذکر، اخلاص و شکر، مطرح شده اند. در میانه این مباحث، روایتی در باره غیبت، آمده است. سه روایت درباره علم و وصایای پیامبر(ص)به امیر مؤمنان(ع)نیز در پی آن آمده است. آخرین روایت، متنی بلند در بیش از ۱۱۵ صفحه در تبیین روایتی است که در باره سوره توحید و آیاتی از سوره حدید، وارد شده است.

شیوه امام خمینی رحمه الله آن است که ابتدا، روایت را با ذکر سند از کتاب شریف الکافی نقل کرده و سپس، ترجمه فارسی و واژه شناسی روایت را مطرح می کند. آن گاه، نکات مهم موجود در روایت را تبیین کرده و با استناد به دیگر روایات، یا ادلّه عقلی و با پیش فرض های عرفانی، مباحثی نسبتاً مفصّل مطرح می کند.

این کتاب مفصّل که چاپ جدید آن در حدود هشتصد صفحه است، در بردارنده مطالب و مضمون های عالی معرفتی است که آن را از دیگر کتب، متمایز می کند.


[۱]. ر. ک: بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۵۶.

[۲]. ر. ک: الأربعون حدیثاً، شیخ بهایی: ص ۶۶.

[۳]. ر.ک: بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۵۶.

[۴]. ر. ک: الأربعون حدیثاً، شیخ بهایی: ص ۶۶.

[۵]. ر. ک: الأربعین النوویة: ص ۱۶ ـ ۱۷.

[۶]. ر. ک: شرح اُصول کافی، مصطفوی: ج ۱ ص ۶۲.

[۷]. ر. ک: بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷.

[۸]. احقاف: آیه ۱۵.

[۹]. ر. ک: بقره: آیه ۵۱.

[۱۰]. ر. ک: الخصال: ص ۵۴۵ ح ۲۳.

[۱۱]. ر. ک: الکافی: ج ۳ ص ۲۵۴ ح ۱۴ و عدّة الداعی: ص ۱۳۶.

[۱۲]. ر. ک: الکافی: ج ۶ ص ۴۰۲ ح ۱۲.

[۱۳]. ر. ک: جامع الأخبار: ص ۴۱۲ ح ۱۱۴۱.

[۱۴]. ر. ک: الکافی: ج ۲ ص ۶۶۹ «باب حدّ الجوار» و معانی الأخبار: ص ۱۶۵ ح ۱ و الخصال: ص ۵۴۴ ح ۲۰.

[۱۵]. ر. ک: الکافی: ج ۲ ص ۱۶ ح ۶.

[۱۶]. ر. ک: مجلّه مبلّغان: شماره ۵۲ مقاله «اربعین در فرهنگ اهل بیت(ع)».

[۱۷]. ر. ک: سیر اربعین نگاری: ص ۲۸.

[۱۸]. ر. ک: ح ۲۲۱.

[۱۹]. الأربعون حدیثا، شیخ بهایی: ص ۶۷.

[۲۰]. بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۵۷.

[۲۱]. ر. ک: کشف الظنون: ج ۱ ص ۵۷.

[۲۲]. برای آگاهی از نمونه ها، ر. ک: سیر اربعین نگاری: ص ۵۳ ـ ۵۵.

[۲۳]. همان: ص ۳۶.

[۲۴]. همان: ص ۶۲ ـ ۷۶.

[۲۵]. همان: ص ۳۷.

[۲۶]. ر. ک: سیر اربعین نگاری: ص ۸۴ ـ ۸۷.

[۲۷]. ر. ک: سیر اربعین نگاری: ص ۵۲ ـ ۶۶.

[۲۸]. ر. ک: همان: ص ۶۷ ـ ۷۶.

[۲۹]. ر. ک: الذریعة: ج ۱ ص ۴۰۹ ـ ۴۳۴.

[۳۰]. ر. ک: پایگاه اطّلاع رسانی کتاب خانه های ایران Lib.IR..

[۳۱]. ر. ک: الأربعون حدیثاً، شیخ بهایی: ص ۳۰۱ ـ ۳۱۵.

[۳۲]. ر. ک: همان: ص ۳۶۷ ح ۳۸۴.

[۳۳]. برای نمونه، ر. ک: همان: ص ۳۱۱ توجیه استغفار المعصومین(ع)....