بازجست ساحتهای وجودی انسان از منظر نهجالبلاغه
سال
1397 / شماره پیاپی
22 /
صفحه
1-18
چکیده :
این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف بررسی ساحتهای وجودی انسان از منظر نهجالبلاغه نگارش یافته است. هر چند در نهجالبلاغه مطلب صریحی دربارۀ چند و چون ساحتهای وجود انسان نمییابیم، ولی مطالعۀ نهجالبلاغه نشان میدهد که علی(ع) انسان را میشناخته و از ساحتهای وجودی او آگاهی کامل داشته و در راه تربیت انسان به این ابعاد وی توجه ویژه میکرده است. براساس یافتههای این پژوهش، در منطق علی(ع) مانند قرآن کریم، انسان موجود دو ساحتی است. ساحت مادی که «عاملمولکولی» تشکیلدهندة این ساحت است و زمینهساز طبایع مختلف در انسان بهشمار میرود. ساحت فرامادی؛ این ساحت که در اثر دمیدن روح خدایی بر بعد مادی و مولکولی پدید میآید، حقیقت و تمثّل انسانی انسان را شکل میدهد و ساحت ذهنی، اندیشهای و شناختاری در انسان پدید میآید. همچنین میتوان از منظر نهجالبلاغه از دو ساحت مهم فرامادی، دیگر که بهنحوی با روح ارتباط دارند و بیانگر حقیقت وی هستند، نام برد: یکی «فطرت» است که مایۀ پیونددهندۀ انسان با خدا و قشر و لایۀ زیرین جان آدمی و سرشت او بهشمار میرود. دوم «قلب» حقیقتی متعالی و مرکزی در وجود انسان که هم کارکرد شناختی و اندیشیدن دارد و هم کارکرد احساسی و عاطفی، میتواند منشأ همۀ صفات عالی و ویژگیهای انسانی باشد چنانکه میتواند منشأ سقوط انسان و رذایل وی باشد.
کلیدواژههای مقاله :انسان؛ ساحتهای وجودی؛ روح؛ فطرت؛ قلب