نگاهی کلی به دنیا

نگاهی کلی به دنیا

این نوشته نگاهی کلی به دنیا از نگاه قرآن و حدیث دارد.

دنيا ، در لغت

دنيا ، مؤنّث «أدنى (نزديكتر) » از ريشه «دنو» به معناى «نزديك بودن» است و براى زندگى قبل از مرگ ، صفت واقع مى شود در مقابل «آخرت» كه براى زندگى پس از مرگ ، صفت واقع مى شود . ابن فارس در تبيين ريشه كلمه «دنيا» مى گويد :
الدال والنون والحرف المعتلّ أصل واحد يقاس بعضه على بعض وهو المقاربة ، ومن ذلك الدَّنيّ ، وهو القريب ، من دنا يدنو ، وسُمّيت الدّنيا لدنوّها .معجم مقاييس اللغة : ج ۲ ص ۳۰۳ .
دال و نون و واو (دنو) ، به معناى نزديكى است ، و از همين ريشه است كلمه «دَنىّ» به معناى «نزديك» ، از «دَنا يَدنو» . و دنيا را به خاطر نزديك بودنش «دنيا» ناميده اند .
ساير لغويان نيز اين واژه را همين گونه ريشه يابى و معنا كرده اند .ر .ك : العين : ص ۲۷۴ ، صحاح اللغة : ج ۶ ص ۲۳۴۱ ، مفردات ألفاظ القرآن : ص ۳۱۸ ، القاموس المحيط : ج۴ ص۳۲۹ ، تاج العروس : ج۱۹ ص۴۱۷ ، لسان العرب : ج۱۴ ص۲۷۱ ، مجمع البحرين : ج ۱ ص ۶۱۳ ، المنجد في اللغة : ص ۲۲۶ .



دنيا ، در قرآن و حديث

قرآن كريم ، زندگى پيش از مرگ را گاه «زندگى دنيا»كلمه «دنيا» در قرآن ، يكصد و يازده بار در «زندگى پيش از مرگ» به كار رفته است كه شصت و نه بار آن ،پس از لفظ «حيات» است.مى نامد ، مانند:
« يَعْلَمُونَ ظَـهِرًا مِّنَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ الاْآخِرَةِ هُمْ غَـفِلُونَ.روم : آيه ۷ .از زندگى دنيا ، ظاهرى را مى شناسند و از آخرت غافل اند ».
و گاه آن را «زندگى نخست» مى خواند ، مانند:
« لَهُ الْحَمْدُ فِى الاْءُولَى وَ الاْآخِرَةِ .القصص : آيه ۷۰ . نيز ر .ك : ليل : آيه ۱۳ وضحى : آيه ۴ .ستايش ، در زندگى نخست و زندگى پسين ، ويژه اوست ».
و گاه با تعبير «أدنى» به آن اشاره مى نمايد ، مانند :
«يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَـذَا الأَْدْنَى.اعراف : آيه ۱۶۹ .متاع اين [زندگىِ] نزديك تر (/ پست تر) را مى گيرند ».
و گاه آن را «زندگى زودگذر (العاجلة ) » مى نامد، مانند:
«مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ .اسراء : آيه ۱۸ . نيز ، ر .ك : قيامت : آيه ۲۰ ، انسان : آيه ۲۷ .هر كه خواهان گذراست ، در همين دنيا آنچه را بخواهيم ، به هر كه بخواهيم ، مى دهيم ».
با تأمّل در آيات و احاديثى كه كلمه «دنيا»گفتنى است كه كلمه «دنيا» در قرآن ، گاه به معناى لغوى آن استعمال شده است ، مانند : «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا؛ آن گاه كه شما در دامنه نزديك ترِ كوه بوديد» (انفال: آيه ۴۲) كه خارج از موضوع بررسى ماست.در آنها به كار رفته است ، روشن مى شود كه اين واژه در احاديث اسلامى سه كاربرد دارد :
۱ . جهانِ پيش از مرگ و زندگى در آن (در مقابل جهانِ پس از مرگ و زندگى در آن ) . اين كاربرد ، هماهنگ با معناى لغوى «دنيا»ست .
۲ . بهره گيرى از امكانات جهانِ پيش از مرگ در جهت تأمين نيازهاى مادّى و معنوى ، و دنيوى و اُخروى در كنار هم .
۳ . بهره گيرى از امكانات جهانِ پيش از مرگ در جهت تأمين خواسته هاى مادّى به بهاى از دست دادن ارزش هاى معنوى و آسايش اُخروى .
دنيا به معناى اوّل ، از آيات الهى و نشانه هاى حكمت و قدرت اوست ، به معناى دوم ، دنياى ستوده و به معناى سوم ، دنياى نكوهيده است .
بخش نخست اين كتاب ، ناظر به معناى اوّل و دومِ «دنيا» ، و بخش دوم ، ناظر به معناى سوم «دنيا» ، و بخش سوم ، در واقع ، دعوت به مبارزه با رغبت به دنيا به معناى سوم است .
بخش اوّل ، شامل پنج فصل با مطالب زير است :


۱ . تبيين حقيقت دنيا و جهان پيش از مرگ

در فصل يكم ، ابتدا موضوع نام گذارى جهان پيش از مرگ به «دنيا» از نگاه قرآن و حديث ، مطرح شده كه هماهنگ با مفهوم لغوى اين واژه است . سپس ويژگى ها و مشخّصات جهانِ پيش از مرگ ، توضيح داده شده است . اين ويژگى ها ، پژوهشگر را با حقيقت دنيا و هدف از آفرينش آن از نگاه اسلام ، آشنا مى كند .
در ادامه ، با آمدن مثال هايى ، حقيقت دنيا و زندگى در آن ، توضيح بيشترى داده شده و در پايان فصل ، احاديثى كه درباره مدّت زمانى جهانِ پيش از مرگ وارد شده اند ، مورد نقد و بررسى قرار گرفته اند .


۲ . تبيين اهمّيت و ارزش دنيا

در فصل دوم ، براى اثبات اهمّيت و ارزش دنيا و نقش آن در سازندگى جهانِ پس از مرگ ، ابتدا آيات و احاديثى آمده اند كه با صراحت ، بر اين مدّعا دلالت دارند و تأكيد مى كنند كه : اسلام ، دينِ دنيا و آخرت و برنامه تكامل مادّى و معنوىِ انسان است ، دنيا مزرعه آخرت است ، مسلمان كسى است كه به دنيا و آخرت اهمّيت مى دهد و سرانجام ، جامعه اسلامى ، هنگامى به نقطه مورد نظر اسلام رسيده است كه در اوج تكامل مادّى و معنوى باشد .
گفتنى است كه محبّت دنيا به اين معنا (مزرعه آخرت بودن) ريشه در فطرت انسان داردر .ك : ص ۱۱۹ (سرشت دنيا دوستى در انسان) .و از اين رو ، نكوهيده نيست؛ر .ك : ص ۱۲۱ (نهى از ناسزاگويى به دنيا و نكوهش آن) .بلكه دنيا اگر در كنار آخرت و مقدّمه آخرت باشد ، پاره اى از آخرت است .
بر اين پايه ، اسلام ، با صراحت ، رهبانيت را ممنوع ساخته و تحريم لذايذ حلال بر خويشتن را نهى كرده استر .ك : ص۱۲۷ (نهى از رهبانيت و از حرام شمردن آنچه خدا حلال كرده است) .و پيشوايان بزرگ دين با كسانى كه در اثر كج فهمى يا انگيزه هاى گوناگون ، مردم را به ترك دنيا دعوت كرده اند ، مبارزه نموده اند .ر .ك : ص ۱۴۷ (اعتراض به دعوت كنندگان به ترك دنيا) .
بر اين اساس ، متون دينى اسلام ، به تلاش براى سازندگى دنيا و بهره گيرى از
مواهب آن در جهت تقويت ارزش هاى معنوى و آبادانى جهانِ پس از مرگر .ك : ص ۱۶۱ (بهره گيرى از دنيا) و ۱۶۳ (اين ، دنياطلبى نيست) .و نيز دعا براى رفاه در زندگى توصيه مى كنندر .ك : ص ۱۶۵ (دعا براى رفاه در زندگى) .و بر پاداش اخروى براى كسى كه در مسير تأمين منافع دنيوى ، از مسير حقْ خارج نمى شود ، تأكيد دارند .ر .ك : ص ۱۸۱ (پاداش كسى كه دنيا را به حق برگيرد) .


۳ . رهنمودهاى اسلام براى سازندگى دنيا و آخرت

نكته قابل توجّه ، اين است كه هر كسى نمى تواند منافع اُخروى خود را در كنار منافع مادّى تأمين كند . چه بسا كسانى كه به نام اسلام و آخرت ، در هوس هاى مادّى غرق مى شوند و زندگى معنوى خود را تباه مى سازند . از اين رو ، اسلام براى تأمين منافع اُخروى در كنار منافع دنيوى ، رهنمودهاى ارزنده اى دارد كه ميزان بهره ورى انسان از دنيا و آخرت ، به آنها بسته است .ر .ك : ص ۱۸۵ (فصل سوم : عوامل دستيابى به خير دنيا و آخرت) .
بدين سان ، مردم از نظر برخوردارى از دنيا و آخرت ، به چهار دسته تقسيم مى شوندر .ك : ص ۲۰۹ (فصل چهارم : گروه هاى مردم در رسيدن به دنيا و آخرت) .: جمعى ، نه دنيا دارند و نه آخرت . عدّه اى ، در دنيا وضعشان خوب است؛ امّا در آخرت دچار مشكل هستند . گروهى در دنيا زندگى مناسبى ندارند؛ ولى در آخرت از زندگى خوبى برخوردارند . و عدّه اى هستند كه هم دنيا دارند و هم آخرت :«لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِى الاْآخِرَةِ ؛ در زندگى دنيا و در آخرت ، مژده براى آنان است »يونس : آيه ۶۴ ..