تحلیل مفهوم شیطان در خطبۀ هفتم نهج‌البلاغه براساس نظریۀ آمیختگی مفهومی

نشریه : پژوهشنامه نهج البلاغه

نویسنده : پديدآورنده : علی اکبر مرادیان قبادی

سال 1400 / شماره پیاپی 34 / صفحه 21-51

چکیده :

تجسم شیطان و تصویرسازی از این مفهوم در قالب پدیده­های عینی و محسوس در روایات دینی بسیار به چشم می­خورد و این پدیده به شکلی برجسته و تأمل برانگیز در خطبۀ هفتم نهج‌البلاغه متجلی شده است که با مطالعه و بررسی آن، از دریچۀ بلاغت سنتی و حتی برخی نظریه­های نوین؛ نظیر استعارۀ مفهومی، بسیاری از زوایا و جنبه­های این تصویر سازی و دلالت­ها و مفاهیم آن، همچنان در پرده­ای از ابهام باقی خواهد ماند. نظریۀ چهار الگویی فضاهای ذهنی فوکونیه و ترنر چگونگی تصویرسازی و آفرینش آمیزه­های مفهومی شیطان و نیز میزان خیال­انگیزی آن را در این خطبه ارزیابی می­کند؛ از این رو در مقالۀ پیش رو از طریق کاربست نظریۀ یادشده، تلاش شده است تا شیوۀ طرح مفهوم شیطان و ترکیب عناصر و مؤلفه­های تشکیل دهندۀ آن را در نهج‌البلاغه از نظر زبان­شناسی شناختی بازشناسیم. نتایج پژوهش نشان داد که مفاهیم مندرج در این خطبه به کمک الگوهای آمیختگی مفهومی متعددی قابل‌ارزیابی است که در رابطه با موضوعات مرتبط با شیطان و اولیای شیطان مطرح شده­اند. در این الگوها صفات، ویژگی­ها و کارکردهای اشیاء، حیوانات و انسان به شیوه­ای هنرمندانه گزینش، ترکیب و بسط داده شده­اند و با انتقال آن‌ها در فضای آمیخته، مفاهیم خلاقانه و بدیعی پدید آمده و گاهی هم با یکدیگر ترکیب شده و به ابداع معانی نوظهور پیچیده­ای انجامیده است.

کلیدواژه‌های مقاله :زبان‌شناسی‌شناختی، معنای نوظهور، نظریۀ آمیختگی مفهومی، نهج‌البلاغه، شیطان