راوی
كانَت اُمُّ البَنينَ تَخرُجُ إلَى البَقيعِ، فَتَندُبُ بَنيها أشجى نُدبَةٍ وأحرَقَها، فَيَجتَمِعُ النّاسُ إلَيها يَسمَعونَ مِنها، فَكانَ مَروانُ يَجيءُ فيمَن يَجيءُ لِذلِكَ، فَلا يَزالُ يَسمَعُ نُدبَتَها ويَبكي.
امّ البنين به بقيع مىرفت و در آن جا، اندوهگينترين و سوزناكترين مرثيه سرايىها را براى پسرانش مىكرد. مردم نزد او گِرد مىآمدند و به آن مرثيهها گوش فرا مىدادند. مروان هم از جمله كسانى بود كه به بقيع مى آمدند . او به مرثيه اُمّ البنين، گوش فرا مى داد و مى گريست.
مقاتل الطالبيّين : ص 90
چکیده : فصلنامه علمى تخصصى علوم حديث - شماره چهارم - تابستان 1376
نویسنده :
چکیده : فصلنامه علمى تخصصى علوم حديث-شماره سوم-بهار 1376
چکیده : فصلنامه علمى تخصصى علوم حديث - شماره دوم - زمستان 1375
چکیده : فصلنامه علمى تخصصى علوم حديث - شماره اول - پاييز 1375